✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

آیاتی از کتاب انجیل

44  بلکه چون گمان می‌بردند که او در قافله است، سفر یکروزه کردند و او را در میان خویشان و آشنایان خود می‌جستند.

3  و با یکدیگر می‌گفتند، کیست که سنگ را برای ما از سر قبر بغلطاند؟

11  و ایشان چون شنیدند که زنده گشته و بدو ظاهر شده بود، باور نکردند.

6  و در هر عید یک زندانی، هر که را می‌خواستند، بجهت ایشان آزاد می‌کرد.

13  ایشان بار دیگر فریاد کردند که او را مصلوب کن!

30  از صلیب به زیر آمده، خود را برهان!

39  و چون یوزباشی که مقابل وی ایستاده بود، دید که بدینطور صدا زده، روح را سپرد، گفت، فی‌الواقع این مرد، پسر خدا بود.

7  زیرا که فقرا را همیشه با خود دارید و هرگاه بخواهید می‌توانید با ایشان احسان کنید، لیکن مرا با خود دائماً ندارید.

17  شامگاهان با آن دوازده آمد.

27  عیسی ایشان را گفت، همانا همهٔٔ شما امشب در من لغزش خورید، زیرا مکتوب است شبان را می‌زنم و گوسفندان پراکنده خواهند شد.

11  و چون شما را گرفته، تسلیم کنند، میندیشید که چه بگویید و متفکّر مباشید بلکه آنچه در آن ساعت به شما عطا شود، آن را گویید زیرا گوینده شما نیستید بلکهروح‌القدس است.

20  و اگر خداوند آن روزها را کوتاه نکردی، هیچ بشری نجات نیافتی. لیکن بجهت برگزیدگانی که انتخاب نموده است، آن ایّام را کوتاه ساخت.

33  و مردم ایشان را روانه دیده، بسیاری او را شناختند و از جمیع شهرها بر خشکی بدان سو شتافتند و از ایشان سبقت جسته، نزد وی جمع شدند.

39  پس داخل شده، بدیشان گفت، چرا غوغا و گریه می‌کنید؟ دختر نمرده بلکه در خواب است.

10  و چون به خلوت شد، رفقای او با آن دوازده شرح این مَثَل را از او پرسیدند.

17  و لکن ریشه‌ای در خود ندارند، بلکه فانی می‌باشند؛ و چون صدمه‌ای یا زحمتی به‌سبب کلام روی دهد در ساعت لغزش می‌خورند.

32  لیکن چونکاشته شد، می‌روید و بزرگتر از جمیع بُقول می‌گردد و شاخه‌های بزرگ می‌آورد، چنانکه مرغان هوا زیر سایهاش می‌توانند آشیانه گیرند.

6  در ساعت فریسیان بیرون رفته، با هیرودیان دربارهٔ او شورا نمودند که چطور او را هلاک کنند.

23  پس ایشان را پیش طلبیده، مَثَلها زده، بدیشان گفت، چطور می‌تواند شیطان، شیطان را بیرون کند؟

35  زیرا هر که ارادهٔ خدا را بجا آرد همان برادر و خواهر و مادر من باشد.

 در ساعت عیسی در روح خود ادراک نموده که با خود چنین فکر می‌کنند، بدیشان گفت، از بهر چه این خیالات را به‌خاطر خود راه می‌دهید؟
26  چگونه در ایّام اَبیاتار رئیس کهنه به خانهٔ خدا درآمده، نان تَقْدِمِه را خورد که خوردن آن جز به کاهنان روا نیست و به رفقای خود نیز داد؟
15  می‌گفت، وقت تمام شد و ملکوت خدا نزدیک است. پس توبه کنید و به انجیل ایمان بیاورید.
27  و همه متعجّب شدند، به‌حدّی که از همدیگر سؤال کرده، گفتند، این چیست و این چه تعلیم تازه است که ارواح پلید را نیز با قدرت امر می‌کند و اطاعتش می‌نمایند؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد