✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

//زرتشت/حضرت زرتشت(ع)//

اما انقلاب زرتشتی یک جهت جهانی داشت که به لحاظ ایدئولوژیک بی‌اندازه مهم است. این موضوع همانا تأثیر زرتشت بر مؤسس واقعی فلسفه یعنی افلاطون است. بسیاری از یونانیان هم‌عصر افلاطون، وی را تحت تأثیر زرتشت می‌دانستند؛ برخی پا فراتر نهاده او را «مجدد زرتشت» می‌دانستند. به‌راستی چرا معاصران افلاطون چنین لقبی به وی داده‌اند؟ انقلاب اخلاقی زرتشت چه تأثیری بر تأسیس فلسفه نهاده است؟

تأثیر انقلاب اخلاقی زرتشت بر تأسیس فلسفه را می‌توان از دو جهت دنبال کرد:

وقتی بنیادهای هستی‌شناختیک به وجهی قومی یا جهانی تغییر می‌کنند، ابتدا بایست که سوژه­ای ویژه برای این تغییر بنیادین برنهاده شود. بدون این سوژه، ‌این دگرگونی میسر نیست. ابتدا بایستی ذهن یا سوژه از بنیادهای هستی‌شناختیک سابقش جدا شود یا این بنیادها را به تعلیق درآورد؛ همان‌گونه که قبل از ظهور علم مدرن ابتدا دکارت سوژه مدرن را ساخت. این حرکت در پدیدارشناسی هوسرل «اپوخه» یا «تعلیق استعلایی» نام دارد. اپوخه یعنی قرار دادن جهان تاکنونی در پرانتز. یکی از مسئله‌های لاینحل پدیدارشناسی هوسرل همین چگونگی آگاهی به آغاز تعلیق استعلایی و چگونگی ابزار و روش این فرایند است. شاید اگر هوسرل اندکی از تاریخ اروپامحورش فاصله می‌گرفت، دلیل تعلیق استعلایی را درک می‌کرد. دلیل آغاز به تعلیق استعلایی و ابزار آن همانا «امر اخلاقی» است؛ این پدیده در یک روند تاریخی رخ می‌دهد. نوعی «غثیان» از وضعیت موجود پیش‌زمینۀ هر تغییر تاریخی بزرگی است. غثیان از آگاهی ناخشنود اخلاقی نشئت می‌گیرد. به نظر می‌رسد که این وضعیت ابتدا در ذهن رخ می‌دهد و باعث تعلیق ارزش‌های رایج می‌گردد.

 بدین‌ترتیب، تعلیق استعلایی باورهای سوژه و هم‌زمان دوره‌ای از شکاکیت بنیادین آغاز می‌گردد. این اتفاقی بود که در یونان باستان با ورود سوفسطاییان و شکاکیت آن‌ها نسبت به جهان اسطوره‌ای آغاز گردید. اخلاق و ارزش‌های نو پس از این شکاکیت وارد می‌گردد. در زمان افلاطون این نقش را اخلاقی بازی کرد که برای اولین بار در تاریخ تمدن زرتشت بانی آن بود. افلاطون با ابزار اخلاق زرتشتی سوژه‌ای جدید را ساخت، به همین خاطر در بین اعضای آکادمی به «مجدد زرتشت» شهره شد. این ارزش‌های جدید سوژه‌ای که از قبل به حالت تعلیق است را دچار یک تغییر نگرش بنیادین می‌کند؛ اما درست از همین جا راه افلاطون از زرتشت و یونان از ایران جدا شد. پاسخ هستی (به قول هایدگر) به تعلیق استعلایی یونانی و اخلاق نظری افلاطون، لوگوس بود؛ درصورتی‌که اخلاق امری زرتشت حکمت یا گنوس. اکنون جای ادامۀ این بحث نیست، اما این نکته را اضافه کنیم که نیچه به همین دلیل پس از 25 قرن به سراغ نقد اخلاق زرتشتی رفت نه محاوره‌های افلاطون. ریشۀ جریان در اخلاق زرتشتی بود؛ تا زمانی که ذهن‌ها تغییر نکند، جهان تغییر نخواهد کرد. اگر تغییر جهان نتیجۀ تغییر نگرش به جهان یا جهان‌بینی است، این خود نتیجۀ تغییر ارزش‌های ذهن یا تغییری اخلاقی.

فلسفه به دنبال کشف چیست؟ آیا غیر از این است که به دنبال حقیقت است؟ آیا غیر از این است که گزاره‌های فلسفی تلاش می‌کنند معطوف به حقیقت باشند؟ پرسش دیگر: چرا قهرمانان هومری به دنبال حقیقت نیستند؟ چرا جست‌وجوی حقیقت با تأسیس فلسفه به یک مسئله تبدیل می‌شود؟ پاسخ این پرسش‌ها را نیز باید در جایی دیگر جست. تقسیم جهان به خیر و شر، فقط معطوف به باورهای ذهنی نیست، این تقسیم بُعدی انتولوژیک دارد. در اخلاق زرتشتی، این جهان است که تقسیم می‌شود و از انسان دعوت می‌شود که دستیار اردوگاه نیکی باشد. درعین‌حال این تقسیم، تقسیم به حقیقت و دروغ نیز می‌باشد؛ دیوان مظهر دروغ و دروندی و اهوراییان مظهر خیر و راستی. واژه‌های دروغ و راستی یا نیک و بد از کلیدواژه‌های خود زرتشت‌ هستند، بدون هیچ تفسیری. واضح است که تنها با تعبیۀ این مفصل‌بندی ایدئولوژیک در هستی، یعنی راستی/دروغ است که اصولاً معرفت‌شناسی هدفمند می‌گردد؛ وگرنه معرفت‌شناسی فلسفی که افلاطون و ارسطو بنا کردند، بدون این مفصل‌بندی بدل مشود به «تئوریا» و فرضیات صرف.

زرتشت را پیامبر ایران باستان می‌دانند. وی مردی خردمند معرفی شده است که برای اصلاح جامعه و تزکیه آن، برانگیخته شد. زرتشت، با ترسیم مرزهای جاودانه میان خیر و شر، مشتاقانه و شوریده‌سر، مردم را به مسیر موردنظر خویش فرا می‌خواند و در آنان تاثیری عمیق می‌گذارد. 

آنچه از زندگی زرتشت در دست است، افسانه‌هایی کهن است به‌سختی می‌توان ریشه‌ آن‌ها را در واقعیت جست؛ گرچه انکار آن‌ها نیز به‌دلیل قدمت و ارزش تاریخی، به‌سهولت امکان‌پذیر نیست. این متون بیش از آنکه زندگی زرتشت را ترسیم می‌کنند، به‌قصد ارائه آموزه‌های مذهبی به مردم تالیف شده‌اند. فیلسوف‌های یونانی و به‌تبع آن‌ها فلسفه غرب، تحت‌تاثیر مفاهیم زرتشت قرار دارند. وی جهان هستی را آوردگاه ابدی خیر و شر می‌داند و انسان را موجودی معرفی می‌کند که در انتخاب جبهه خویش، مختار است. زرتشت بدین‌وسیله اولین موازین اخلاق را بنیان می‌دهد.

در طول تاریخ معجزات فراوانی به زرتشت نسبت داده شده است و آنگونه به‌نظر می‌رسد که روزبه‌روز نیز به تعداد این معجزات افزوده می‌شود؛ اما این مطالب اغلب مفاهیمی برساخته یا به‌دور از واقعیت است که به‌منظور عقب نیفتادن از سایر ادیان به‌وجود آمده‌اند یا آن‌چنان با اساطیر و افسانه‌ها درآمیخته‌اند که ارزش تاریخی آن‌ها سلب می‌شود. 

در تاریخ بیش از سه هزار ساله ایران، با شخصیت های بزرگی رو به رو می شویم که نظریاتی را در مورد انسان و تربیت او بیان کرده اند. یکی از این شخصیت ها زرتشت است. این پژوهش بر این است که این آیین از مبانی فلسفی ویژه ای برخوردار است. در همین راستا مبانی هستی شناختی، جهان شناختی و انسان شناختی آیین زرتشت مورد بررسی قرار گرفته است و آموزه های تربیتی که از این مبانی استخراج می شوند، ارائه شده اند. از ویژگی های آموزه های زرتشت تأکید بر پیوند منطقی میان نظر و عمل است. ضرورت نظام سازی و اصرار بر ساخت های منطقی در حوزه تربیت از این اصل محوری پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک بر می آید. از لحاظ محتوایی معلوم شد که زرتشت مبلغ خدایی است واحد و قادر مطلق. درست بر خلاف بعضی از نظریاتی است که دین زرتشت را دوگانه پرست می خواندند. آن چه محور جهان بینی زرتشت قرار گرفته است نبرد میان دو دسته نیروهای مخالف و متضاد است که به طور مستمر در منازعه هستند، اما پیروزی نهایی از آن خوبی ها است. همچنین زرتشت به 5 قوه (اهو، دئنا، بئوز، اوران، فروهر) در نهاد بشری اعتقاد داشته است که هر کدام دارای سلسله مراتبی هستند. از نظر زرتشت انسان موجودی آزاد و مختار است که می تواند تحت تعلیم و تربیت قرار گیرد. اهداف تعلیم و تربیت از نظر دین زرتشت عبارتند از: کسب رضایت اهورامزدا، مردم دوستی، و پرورش روحیه طبیعت دوستی. یکی از ویژگی های اساسی آیین زرتشت ارشاد جهانی و آموزش همگانی بود، که در یسنای 43، بند 6 مطرح شده است.
جشن سده در کرمان برگزار شد - ایرناجشن سده زرتشتیان در یزد لغو شد - ایرنا

..زرتشت..

دکترعلی اکبر جعفری خاورشناس و محقق دین زرتشتی معتقد است: گاتها به لهجه خوراسانی سروده شده است و هجای گاتها هجای رگ ویدی است. این لهجه در باختر رود سند رایج بوده است. زرتشت از خاندان‌هایی نام می‌برد که متعلق به خراسان بزرگ و سرزمینهای سند و پنجاب در شرق ایران است. در تمامی‌سروده‌های او از مردمان آریایی نژاد سخنهایی دیده می‌شود. وی به کشور هفتم اشاره می‌کند که همان ایرانویچ - ائیرانه ویچه - یا ایران بزرگ (شامل افغانستان - تاجیکستان - مرو - سمرقند - بخارا و آسیای مرکزی...) بوده است. گفتگوی‌ها اوستا بیشتر از خراسان بزرگ است. شاه گشتاسب نیز از بلخ بود و بیشتر شواهد حاکی از آن است که زرتشت از شرق ایران بوده است.

بند ۲۰) هر کسی که نزد محافظ نظم کیهانی بیاید، در آینده، شهرت درخشان از آن او خواهد بود. سوگواری، دورهٔ زندگی طولانیِ تاریک، غذای بد، تنها واژه تو واژه «افسوس!»، روح- بینایی تو، همهٔ شما را به آن وجود راهبری خواهد کرد. ای شما که تحت سیطره دروغ هستید، به حساب اقدامات خود شما.

بند ۳) بنابر این، در ابتدا آن دو الهام که به صورت «خواب دوگانه» و گفتارها و پندارهای دوگانه معروف شده‌اند، آنها اعمال دوگانه هستند: خوب و بد. و بین آن دو، آنانی که هدایای خوب می‌دهند (یا: چیزهای خوب بوجود می‌آورند) به درستی تمیز داده شده‌اند، نه آنها که هدایای بد می‌دهند.

بند ۹) و همچنین: باشد که ما انسان‌هایی (از آنانی؟) باشیم که باید آنرا پر برکت سازیم، این وجود را. ای مزدا و شما(؟)، اهوره‌ها، اینجا از طریق آوردن …(؟) و از طریق نظم کیهانی ما. وقتی پندارهای شخص در یک جا و همان جایی باشد که درک آن شخص در ابتدا به گونه‌ای باشد، و سپس به گونه‌ای دیگر.

بند ۳) بنابر این من می‌باید در اولین اعلام(؟) (= درباره؟) این وجود، آن مشیت الهی که داناست و مزدا اهوره حال با من سخن گفته است را اعلام نمایم: آنانی از شما که نبایستی آنرا به این طریق بوجود آورید، پندار شاعرانه، شیوه‌ای که این مشیت الهی(؟) هست و من باید آنرا بیاندیشم و سخن بگویم، چرا که آن آخرین واژه این وجود “محنت!” خواهد بود.

غزل شماره 89 یا رب سببی ساز که یارم بهگزارش تصویری: برگزاری جشن سده در ایرانگزارش تصویری: برگزاری جشن سده در ایران

حضرت زرتشت (ع)

پروفسور جان راچر می‌گوید: زرتشت برای آزادی اراده اهمیت زیادی قائل است. از نظر او انسان آزاد است به اشا (راستی) خدمت کند و یا عمر خود را صرف خدمت دروج (دروغ) نماید. او شخصا مسئول خوشبختی خویش است.

دالا می‌نویسد: از نظر زرتشت، تقوای واقعی در قلب نهفته است و در عمل به صورت اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک آشکار می‌گردد. بزرگترین قربانی که آدمی‌می‌تواند به پروردگار تقدیم کند یک قلب پاک توبه کرده است

دربارۀ خاندان و تبار اشو زرتشت منابع و مآخذ پهلوی بسیاری وجود دارد که از پدران و چهارده نیای وی گفته شده است، اما در اوستا روشنی و آشکاری موجود نیست. به موجب بخش سی و دو از کتاب بُن دَهِشن که در آن از دودمان و نسب زرتشت یاد شده با چهارده پشت به منوچهر از شاهان نامی ‌پیشدادیان می‌رسد، نهمین نیای زرتشت «سپی تامه» نام داشته و از همین روی است که این نام به گونۀ نام خانوادگی برای پیامبر باقی مانده و هفت بار در گاتها آمده است. در مورد نام پدر زرتشت نیز در هوم یشت یسنای نهم بند 13 از « دَئِوَدات» به عنوان پدر زرتشت یاد شده و در یشت پنجم موسوم به آبان یشت بند هجدهم نیز از او به همین نام که به معنی «دارندۀ اسب پیر» می‌باشد، یاد شده است.

نام ششمین نیا نیز «پیترسپ» بوده است که خود پسر «ارج ذرشن» معرفی شده است. «هردار» هشتمین و نام نهمین  نیا «سپی تامه» می‌باشد که به عنوان نام خانوادگی زرتشت از گاثاها گرفته تا  متأخرترین بخش‌های ادبی سنتی به فارسی شهرت و کاربرد داشته است. «سپی تامه» پسر «ویدَ شت» و «ویدشت» پسر  «نیازم» و این نیز پسر «ایریچ» یا «ایرج» است، «ایرج» پسر «دوراسروب» و «دوراسروب» پسر «منوچهر» می‌باشد.

خود نام زرتشت به معنی «دارندۀ شتر پیر» یا «ستارۀ زرین» با تغییر در جزء نخست نام، دارای معانی یی در همین حدود است .

زرتشت نیز در گاتاها خود را سوشیانس می‌خواند که به معنی سود رسان است و به کسانی اطلاق می‌شود که به جهان و جهانیان سود رسانند و باعث آسایش نوع بشر شوند.

شاه گشتاسب کیانی بزرگ ترین یاور و گسترش دهنده دینی بهی بوده است که آئین وی را  پذیرفت. زمان پادشاهی کیانیان نیز به بیش از سه هزار سال می‌رسد. فرشوشتر و جاماسب که از نامداران خاندان هوگو بودند از نزدیک ترین یاران زرتشت بوده اند. گویا پس از درگذشت زرتشت جاماسب رهبر پیروان او می‌گردد. خاندان فریان نیز که ریشه تورانی داشته اند (در ترکستان کنونی) از یاران نزدیک زرتشت بودند. یاران زرتشت در تاریخ به سه گروه نامیده شده‌اند.

((زرتشت))

 چند هزار سال پیش در سرزمین ایران خورشید تابانی درخشیدن گرفت، خورشیدی که پرتو آن خرد و اندیشه و نیک اندیشی (وهومن) بود و فروغش راستی و پاکی (اشا). همانگونه که خورشید گرمی ‌و روشنایی زاست، این خورشید نیز مایه گرمی ‌و روشنایی دلها و جانها گشت. اندیشه‌ها از فروغ آن روشنایی گرفت و دلها با پرتوش گرم شد. راه دروغ بر اندیشه‌ها بسته شد و زبان‌ها به راستی گشوده شد. آبادانی و کشت و گرامیداشت اخشیج‌های نخستین طبیعت ـ خاک و هوا و آب و آتش شیوه‌ی زیست مردمان گشت و زندگی همانگونه که سرشت و خواست خورشید بود زنده و شکوفان و بارور گشت.

خورشید درخشان سرزمین ما، اشو زرتشت هنگامی ‌به پیامبری و وخشوری و راهنمایی مردمان برانگیخته شد که جهان آن روز در تاریکی و نادانی فرو رفته بود، ستم و ستمکاری شیوه زیست و پیروی از باورهای پنداری نادرست همراه با آیین‌های نابخردانه و دادن فدیه‌های خونین دین و کیش همگان بود. در این روزگار تیره اشو زرتشت درفش راستی و پاکی و وهومنی برافراشت و با سخنانی شیوا و جان بخش مردمان را به راه رستگاری که راه اشویی و پارسایی باشد فرا خواند. دیری نگذشت که آوازه پیامبر همه جا گیر شد و سخنان گهربارش زبانزد گردید و کیش استوارش بر اندیشه‌ها و جانها و دلها نشست و جهان فروغ و روشنایی به روی مردمان گشوده شد و اوستا دفتر ورجاوند اشو زرتشت رهنمود پاکان و بهدینان گشت. 

پروفسور جیمزدارمستتر درباره کیش زرتشت می‌نویسد: آیین زرتشت در برترین مفهومش آیین زندگی است. این مذهب دو چیز به بشریت هدیه کرده است: وظیفه اخلاقی و امید: مردی که با این سلاح مسلح باشد می‌تواند با خونسردی به چهره‌ی زندگی و سرنوشت بنگرد و بر تمام مشکلات چیره گردد.

عکاس-حسام الدین شفیعیان سخنرانی-سید حسن آقامیری

Zoroastrianism Rises in North America - WSJ

زرتشت/حضرت زرتشت (ع)/

در یسنای ۱۱ _ ۴۴ چنین آمده: پروردگارا می دانم که تو مرا برای انجام این کار بزرگ به عنوان نخستین آموزگار برگزیده ای و در یسنا ۲ _ ۳۱ آمده: پس از مزدا من به سوی همه شما آیم چون آموزگاری که مزدا برگزیده و برای هر دو گروه فرستاده تا به روش دین راستی زندگی کنیم.بنابراین بیانات اولاً  زرتشت یک پیامبر است که وظیفه او آموزگاری و راهنمایی مردم است. ثانیاً زرتشت اولین آموزگاری است که از طرف خداوند به رسالت برگزیده شده و تعالیم و سخنان این چنین را هنوز کسی نشنیده بوده است. ثالثاً رسالت او برای همه مردمان جهان است، هر دو گروه راستان و ناراستان. زرتشت پیامبر یک قوم و گروه و سرزمین خاص نیست و حتی برای کسانی که گمراه هستند وظیفه راهنمایی و آموزگاری را چون پزشکی جهت بیمار به عهده دارد.

هومت Humata یعنی اندیشه نیک. هوخت Hukhta گفتار نیک. هورشت Hvarshta کردار نیک. هر فرد زرتشتی را این سه اصل بایسته و سایر عبادات از آغاز پزامندگی (بلوغ) تا پایان زندگی واجب و اجرای آن ضروری است. می بایستی در همه شئون زندگی و کارها آنان را سرلوحه اندیشه و گفتار و کردار خود قرار دهد و هرگز از آنان غفلت نکند. به راستی می توان گفت در میان همه دستورهای دینی و اخلاقی که برای سعادت بشر ارائه گردیده هیچکدام به زیبایی و کاملی این سه پایه اخلاقی رستگاری و خوشبختی انسان را دربر نداشته و ندارد.ویتنی Whitny فیلسوف آمریکایی می گوید: هیچ فلسفه و تعلیمی بهتر از سه جمله اساسی زرتشت نمی تواند اندیشه را به سر منزل سعادت و نجات راهنمایی کند. ترقیات و کشفیات تمدن جدید به هر اندازه پیشرفت کند باز این سه جمله در مقام و اهمیت خود باقی و تغییرناپذیر خواهد بود.

زرتشت در چند هزار سال پیش چنین اعلام فرمود: ای انسان تو که دارای عقل و شعور و خردی از این نعمت معنوی بهره گیر و به خویشتن خویش بازگرد و انسان با فضیلت شو. و از هر واسطه و دلال و  آداب و شعائر ناسودمند و تشریفات بپرهیز و ضمیر روشن خود را راهنمای راه راست ساز و با اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک در مسیر راستی و نظام حق و قانون گیتی خداوند را خشنود خواهی ساخت و با دسترسی به فضایل انسانی الهی و متصف شدن به صفات خداوندی، خدای گونه خواهی شد.در این عبارات خطاب زرتشت به تمام انسان ها است و مربوط به قوم و قبیله خاصی نیست این مهم یکی از ویژگی های برجسته دین زرتشت است که پیام او برای ملت ایران یا قوم ایرانی نیست و جنبه ناسیونالیستی ندارد بلکه همه جهانیان مورد نظر او هستند.

اشو زرتشت و ایران ویج ( Prophet Zoroaster & Iran )Handmade European Bronze Sculpture Faravahar Zoroastrian Sumerian Iran  Persian Mid Eastern Decor : Amazon.ca: Home