✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

حسام الدین شفیعیان-شعر

حسام الدین شفیعیان-شعر

/خورشید هدایت/

ای چشمه خورشید هدایت

در سپر از دوران  تاریخ هدایت

بر بر هدف در بر امید  چو خورشید

ماهو ستاره همه در  عشق چو جوشید

شعر از کلمات حرف چو باران شود آری

این هست نهال بذر تنومند صداقت

راستی در بر تعالی متعالی

هر کسی که دارد بر خود جوشش چو عالی

کوشیدنو جوشش همه در راه  بذر حمایت

حامی بر کل افلاک و کهکشانها و  جلال  درستی

از بر درستی بدر آید درستی در بر درست زیستن از خوب شدن هست

چون عشق بورزی نهال همان را به درویی درون خود از خود دیگری از آن بجویی

شعرم اگر از بر هدف در درستی جوشش بر آید هدف از راه درستی

...

دقایق  سکوت انگیز زمین

جایی در  سمفونی زمان

جایی در  نت های کمان

جایی در فالش شدن نهان

گاهی در  دو دو می های نهال

نهال بر گیاه و بذر  جهان

جهان بذرو درو در اعمال عیان

/کاشت و برداشت/

...

پر شکوه چو آسمان که آسمان بر آن آسمان

بر نگاه ما چه جریان دارد

بر آسمان چه غوغایی از دریای بیکران

دریای زمین امتداد ش کجاست و آسمان انتهایش کجاست

آسمان نهایت اوج اقتدار چه آفرینش زیبایی در چشمان انسان

تفکر مایه نهال در بذر اندیشه درست

درست اندر درستی اندر نهال بذر درست

مزرعه ای که زمین  آن آسمان آن آنی در آنی تفکر زآن

شکوه جلالو  راه تفکر زآن هدف از اندیشه های  بذر زآن

چراغدانی که شمعی بر خود شمع دگران شمع از شمع شدن های دگران

و این شعله چراغدان از دست اوج صعود نه سقوط بلکه راه درستی در بر چراغ

فانوسی که میبرد تاریکی مسیر را  مسیری که میبرد به دریای بیکران ولی آسمان  انتها

انتهای مسیر هر انسان  تولد از تولد تولدی که نو شود در تولد نو شدن از رخت مادی

نو شدن از  بر کندن رخت مادی بر رخت معنوی در بر اعمال چو  جسم روح بر  سبک از اعمال

رخت اندیشه چو معنوی شود  تفکر جامه ای نو گیرد جامه نو در اندیشه گیرد

آری اینچنین هست انسان

/آری اینچنین هست انسان/

...

حسام الدین شفیعیان

/شب شعر ماهی ها/

/شب شعر ماهی ها/

شهری که میبرد چراغ قرمز را

زرد در زمستان قصه آدمک ها

نغمه میخواند سروده ای برای زمین

نقطه های چند نقطگی بر زمین

شوریدگی موج ندارد دریا

انگار خواب دریا دارد قصه فردا

جایی در دل فانوسک دریایی

مردی فریاد زد آی دریا

شهر مرا در خود خانه دارد

دلی دریا به دریا خانه دارد

همانجا که مرا شعر میخواند

درون جملگی بی میل میخواند

به آمد مرد دریایی زطوفان

شب شعر ماهی ها با نت دریا

فالش شد نت ها زدریا

زدو موج برد کلمات را تا ساحل کنج دریا

...

حسام الدین شفیعیان

/سمفونی برکه/

/سمفونی برکه/
سمفونی سکوت انگیز مرغابی ها

غازک های قارقاری در بیشه زاران

روی برکه نهالی خشک

غزل در بر مردن جهانی خوش

بال هایت را باز کن آدمک

شب های زمین سر فصل غروب قصه های آرزوهاست

حسام الدین شفیعیان

/مسافر تنهایی/

ای مسافر تنهایی

روی پیچک ماه سیاره ی آدمک های خیالی

شعری که میبرد مرا در پیله خود بر سوار سروده ی بارانی

جایی که سوت سوتک فلوت غار درون بیشه های بی فردایی

سکوت سمفونی درون خود شکستن ها

پتک درون بذر روشنایی

ساختار ماضی بعید برای فعل حال از هجایای پتک جمله انگیز

روح زمین خسته از درون نخ درون بادبادک باد های دریای شمالی ترین رویا

شهری بر پایه آجر درون قلب بیداری

خواب انگیز ترین لالایی شعر من برای مادری که دارد نغمه بیداری

بافتنی سرما انگیز خستگی زمستانی

قوهای خیالی شهر خیالی قصه خیالی

رویایی که درون قفس درد از نفس برای فریاد های درون شب های دلتنگی

شعر مرا با قهوه تلخی آمیخته ای شکر ندارم اما مرحم در خود بیداری

نقطه نقطه خون انگیز اشتراک دردو مرحم برای نغمه بیداری

ریزش ساختمان رویش فصلی نو

پایه قوی نریختن استوار روی درون بعد یقین

من به فردا میاویزم شمع را

پروانه وار میچرخم درون شعر را

اینجا سکوت خلوت بردن اسم در پرواز برای بادبادک ها

طلوعی که خلوت شد شعر خلوت نشین شب های دلتنگی درون انگیز

حسام الدین شفیعیان