بند ۱) چرا که وقتی او با ارائههای خود، توسط نظم کیهانیِ مراسم آیینی خویش، بر دروغ سیطره یافت، وقتی که جوایز پیروزی را به پیش فرستاد، که جایزههای(؟) اعلام شده به عنوان (جایزههای) قدیمی توسط خدایان و انسانهای قدیمی در مسابقه برای نامیرایی هستند، پس او سرود روحانی خود را با قدرتهای زندگیبخش برای تو، ای اهورا، بزرگ خواهد ساخت. …
بند ۵) حال بگذار آنانی که فرمان نیک دارند، فرمان برانند! و مگذار آنانی که فرمان بد دارند بر ما فرمان برانند! با کردارهای درک نیک من/ تو(؟)، ای فروتنی، تو زنان میرا را توسط مراسم آیینیِ پس از تولد پاک بساز. باشد که بهترین چیزها برای گاو تولید شود! تو به متمایل کردن او (مؤنث) به فراهم کردن غذا برای ما ادامه بده.
بند ۶) چرا که او (مؤنث) (= فروتنی) به ما شادی داده است، او به ما جوانی داده است. او به ما قدرت پندار نیک داده است. تو، ای فروتنی محترم! پس مزدا اکنون باید برای او از طریق نظم کیهانی گیاهان را رشد دهد، او، اهورا، در تولد دوباره اولین وجود.
بند ۷) بگذار خشم محدود گردد! مانع را کوتاه کنید ای شما که خواستار دستیابی به اینجا و چسبیدن به پوشش پندار نیک از طریق نظم کیهانی هستید، که ارباب- ریسمانِ آن انسان زندگیبخش است، در حالی که ریسمان حایل آن آنجا در اقامتگاه تو است، ای اهورا. …
بند ۶) دارندهٔ پندارهای شاعرانه که صدای خود را بالا میبرد، ای مزدا، او که با اظهار بندگی توسط نظم کیهانیِ مراسم آیینی خود از معاملات تو اطاعت میکند، من/ او زرتشت است. باشد که سازنده پندار راهنما آنرا از طریق پندار نیک خود راهنمایی کند که چگونه اسب ارابهٔ این زبانِ من و نخ هدایت کنندهٔ آن باشی.
بند ۷) پس، حال من باید برای تو بادپاترین پیامرسانان- که سینههای فراخ دارند را مطیع گردانم، توسط پیروزیهای سرود روحانی من به تو، ای مزدا، قدرتمند شده توسط نظم کیهانیِ مراسم آیینی من، توسط پندار نیک من، که از طریق آن پیروزیها/ سرودهای روحانی، همه شما غنیمتها را تصاحب کنید. آیا همهٔ شما کمک من خواهید بود؟
بند ۸) با قدمهایی که به عنوان قدمهای پیشکش شیر شهرت یافتهاند، حال من باید به دور همهٔ شما طواف کنم، ای مزدا، با دستانی به آسمان برافراشته. پس من باید با نظم کیهانیِ مراسم آیینی خود و به احترام داور مطلق آسمانی به دور همه شما طواف کنم. پس من باید با نعمت پندار نیک خود به دور همه شما طواف کنم.
بند ۹) با آن قربانیها من باید به پیشگاه شما آمده و همه شما را ستایش کنم، ای مزدا، با نظم کیهانیِ مراسم آیینی من(؟)، با کردارهای پندار نیک من، زمانی که (= به محض اینکه) من پاداش خود را به خواست خود تحت اختیار کنم، پس باشد که با رشد و تواناییام در اشتیاق یک سخاوتمند باشم.
بند ۱۰) پس، کردارهایی که باید اکنون انجام دهم، هم آنهایی که شما آرزوی آن را کردهاید و هم آنهایی که چشمان ما به حساب پندار نیک ما شایسته دیدن آنها هستند، باز گرداندن نور خورشید هستند. گاو نرِ روزها پیشروان سرودهای روحانی من به همه شما از طریق نظم کیهانی است، ای مزدا اهوره.
بند ۱۱) پس، من باید خود را به عنوان ستایشکننده شما اعلام کنم، ای مزدا و شما دیگران، و من باید- تا جایی که توسط نظم کیهانیِ مراسم آیینی خود میتوانم و قادر هستم- ایجادکنندهٔ اولین وجود باشم که توسط پندار نیکم موفق بودهام! به حساب کردار/ بیان واقعی من تا آنچه که در مبادله ارزشِ، پر منفعت است، بوجود آید!