✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

زندگینامه حضرت زرتشت (ع)

زرتشت، فیلسوف یا پیامبر ایران باستان است که اندیشه‌های او تاثیر بسزایی در شکل‌گیری موازین اخلاق، ترسیم مرزهای خیر و شر و مبانی فلسفه غرب دارد.


زرتشت، یکی از نام‌های برجسته تاریخ ایران باستان است که در باور رایج، به‌عنوان پیامبر ایرانیان شناخته می‌شود. آیین «مزدیسنا» که برگرفته از تفکرات زرتشت است، پس از گذر هزاران سال همچنان پیروان خود را دارد و یکی از ادیان پذیرفته‌شده کشور ایران محسوب می‌شود. 


زرتشت را پیامبر ایران باستان می‌دانند. وی مردی خردمند معرفی شده است که برای اصلاح جامعه و تزکیه آن، برانگیخته شد. زرتشت، با ترسیم مرزهای جاودانه میان خیر و شر، مشتاقانه و شوریده‌سر، مردم را به مسیر موردنظر خویش فرا می‌خواند و در آنان تاثیری عمیق می‌گذارد. 

در طول تاریخ معجزات فراوانی به زرتشت نسبت داده شده است و آنگونه به‌نظر می‌رسد که روزبه‌روز نیز به تعداد این معجزات افزوده می‌شود

اساس و بنیان تعالیم زرتشت، خرد و دانایی آدمیان است

آنچه از پژوهش ها به دست آمده این است که تولد اشوزرتشت در آذربایجان نزدیک رود ارس و در روز ششم فروردین ماه است. بارتولومه Bartholomae در این باره می نویسد: زادگاه زرتشت در شمال غربی ایران (آذربایجان فعلی) می باشد که مکتب خود را در آنجا پایه گذاری کرده و سپس همانگونه که شیوه پیامبران است چون برایش مشکلات و حتی زمینه قتلش را فراهم ساختند به ناچار به شرق ایران، منطقه شمال خراسان بزرگ، افغانستان فعلی و شهر بلخ مهاجرت کرد و در قلمرو حکومت گشتاسب مستقر گردید و دین خود را از این ناحیه به سرزمین های دیگر گسترش داد.

اشوزرتشت از خاندان اسپیتمان به معنی خاندان سپید است. پدرش پورشسب مردی فاضل و اندیشمند و مادرش دغدو و نام همسرش هووی و دارای شش فرزند بوده. نام زرتشت در اوستا بخش گاتاها زرتوشتره اسپیتامه بیان گردیده (یسناهات ۲۹ بند ۸) زرتشت به مفهوم کسی که چهره اش از نور خداوندی روشن است و هاله ای از روشنایی گرد سرش می درخشد است. زرتشت در ۳۰ سالگی پس از ده سال خلوت گزیدن در کوه سبلان و غور و بررسی در احوال جهان به پیامبری برگزیده شد. مدت ده سال به تبلیغ دین خود در غرب ایران می پردازد ولی چون نه گوشی شنوا می یابد و نه پشتیبان زیادی و سران منطقه منافع خود را در سایه آن تعالیم در خطر می بینند بر او می شورند و قصد جانش را می کنند به ناچار به شرق ایران هجرت می کند. اولین کسی که دین زرتشت را پذیرفته و پیوسته همراه و پشتیبان و یار او تا آخرین لحظات زندگی اش بود پسرعمویش میدیوماه است. زرتشت پس از سال ها کوشش و ارشاد و تبلیغ بالاخره در سن ۷۷ سالگی در روز پنجم دی ماه در معبد بلخ در حالی که با ۷۲ تن از یارانش مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند بودند به دست تورانیان به شهادت می رسند و شخص کشنده زرتشت توربراتور یکی از سرداران تورانی بوده است.در بین بانیان ادیان توحیدی جهان زرتشت و موسی باستانی ترین پیامبران شناخته شده اند.زرتشت در گاتاها۲ خود را یک پیام آور و آموزگار مردم معرفی می کند. در یسنای ۱۱ _ ۴۴ چنین آمده: پروردگارا می دانم که تو مرا برای انجام این کار بزرگ به عنوان نخستین آموزگار برگزیده ای و در یسنا ۲ _ ۳۱ آمده: پس از مزدا من به سوی همه شما آیم چون آموزگاری که مزدا برگزیده و برای هر دو گروه فرستاده تا به روش دین راستی زندگی کنیم.بنابراین بیانات اولاً  زرتشت یک پیامبر است که وظیفه او آموزگاری و راهنمایی مردم است. ثانیاً زرتشت اولین آموزگاری است که از طرف خداوند به رسالت برگزیده شده و تعالیم و سخنان این چنین را هنوز کسی نشنیده بوده است. ثالثاً رسالت او برای همه مردمان جهان است، هر دو گروه راستان و ناراستان. زرتشت پیامبر یک قوم و گروه و سرزمین خاص نیست و حتی برای کسانی که گمراه هستند وظیفه راهنمایی و آموزگاری را چون پزشکی جهت بیمار به عهده دارد.

هومت Humata یعنی اندیشه نیک. هوخت Hukhta گفتار نیک. هورشت Hvarshta کردار نیک. هر فرد زرتشتی را این سه اصل بایسته و سایر عبادات از آغاز پزامندگی (بلوغ) تا پایان زندگی واجب و اجرای آن ضروری است. می بایستی در همه شئون زندگی و کارها آنان را سرلوحه اندیشه و گفتار و کردار خود قرار دهد و هرگز از آنان غفلت نکند. به راستی می توان گفت در میان همه دستورهای دینی و اخلاقی که برای سعادت بشر ارائه گردیده هیچکدام به زیبایی و کاملی این سه پایه اخلاقی رستگاری و خوشبختی انسان را دربر نداشته و ندارد.ویتنی Whitny فیلسوف آمریکایی می گوید: هیچ فلسفه و تعلیمی بهتر از سه جمله اساسی زرتشت نمی تواند اندیشه را به سر منزل سعادت و نجات راهنمایی کند. ترقیات و کشفیات تمدن جدید به هر اندازه پیشرفت کند باز این سه جمله در مقام و اهمیت خود باقی و تغییرناپذیر خواهد بود.

زرتشت در چند هزار سال پیش چنین اعلام فرمود: ای انسان تو که دارای عقل و شعور و خردی از این نعمت معنوی بهره گیر و به خویشتن خویش بازگرد و انسان با فضیلت شو. و از هر واسطه و دلال و  آداب و شعائر ناسودمند و تشریفات بپرهیز و ضمیر روشن خود را راهنمای راه راست ساز و با اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک در مسیر راستی و نظام حق و قانون گیتی خداوند را خشنود خواهی ساخت و با دسترسی به فضایل انسانی الهی و متصف شدن به صفات خداوندی، خدای گونه خواهی شد.در این عبارات خطاب زرتشت به تمام انسان ها است و مربوط به قوم و قبیله خاصی نیست این مهم یکی از ویژگی های برجسته دین زرتشت است که پیام او برای ملت ایران یا قوم ایرانی نیست و جنبه ناسیونالیستی ندارد بلکه همه جهانیان مورد نظر او هستند.

ماهیت دین زرتشت (وارد شد) – الشیعه

زندگینامه حضرت زرتشت (ع)

زرتشت در گاتاها به وضوح از آزادی اختیار بشر سخن رانده‌است. او در یسنه ۳۱ اهورامزدا را خطاب قرار داده و به او می‌گوید «[تو از ما خواستی] هرکس باور خویش را به آزاد کامی بپذیرد.» بنا به آموزه‌های زرتشت، هرکسی دیر یا زود در عمر خود باید از میان خیر و شر یکی را انتخاب کند. او برخورد میان خیر و شر را به این جهان محدود نمی‌داند؛ در همه سطوح، چه در میان حیوانات، چه در میان انسان‌ها و حتی در میان ایزدان و دیوان، و همین‌طور در هر دو جهان معنوی و جهان مادی، برخورد این دو است که اتفاقات را رقم می‌زند. نتیجتاً، آزادی اختیار به بشر محدود نیست و همه موجودات باید از میان خیر و شر انتخاب کنند. زرتشت آزادی اختیار را هدیه‌ای از جانب اهورامزدا می‌داند، اما به خوبی درک می‌کند «حق آزادی» می‌تواند به معنی «حق انتخاب شر» هم باشد. در همین باب، کلمه اوستایی وَرِنهَ که به معنی آزادی اختیار است، در پهلوی (به شکل وَرَن) به معنی «بدعت» هم استفاده می‌شده‌است.[۱۱۸]

اما آزادی اختیار می‌تواند منجر به مشکل دیگری شود: «تمایز خیر از شر همیشه ساده نیست.» این چیزی است که زرتشت عمیقاً به آن باور دارد. در نتیجه، در گاتاها به دفعات اهورامزدا را خطاب داده و از او دربارهٔ چگونگی انتخاب راه اشه سؤال می‌کند. چنان‌که در یسنه ۴۴ می‌گوید «ای اهورا! از تو می‌پرسم… کدام یک از اینان که با آنان سخن می‌گویم، اَشَوَن و کدام یک دُروَند است؟»[۱۱۹] او خود را آن که «اهورامزدا برای هر دو گروه برگزیده» می‌داند و وعده می‌دهد که «به سوی شما می‌آیم تا زندگی را به پیروی از «اشه» سر آوریم.»

در گاتاها اشاراتی وجود دارد مبنی بر اینکه انسان، در روز رستاخیز، برای اعمال بازخواست خواهد شد. هرچند این اشارات، نسبتاً اندکند و بعدها در اوستای متاخر و متون پهلوی توسعه یافته‌اند. زرتشت در یسنه ۳۱ از اهورامزدا می‌پرسد که «چگونه گذشت و چگونه خواهد گذشت؟ اَشَوَنان و پیروان دروج را چه پاداشی در دفتر زندگانی نوشته خواهد شد؟» عباراتی مانند «گرو دمانه» (سرای سرود)، «دمانه ونهیوس مَنَنهو» (سرای منش نیک) و انهیوش وهیشته (بهترین موجودیت) به نظر می‌رسد به پاداش‌هایی که در انتظار آنان پیروان نیکی است، اشاره داشته باشد. در تضاد با این‌ها، به «دروجو دمانه» (سرای دروغ) هم اشاره شده که سزای کسانی خواهد بود که اعمال زشتشان بیش از کارهای نیکشان باشد.[۱۲۵]

یونانیان زرتشت را به دو شکل مختلف می‌شناختند: نخست، زرتشتِ مغ، دوم زرتشتِ فیلسوف و ستاره‌شناس. باید در نظر داشت که یونانیان برای شناخت زرتشتِ تاریخی، با دشواری‌هایی روبرو بوده‌اند. چون در آن زمان، وضعیت فرهنگی و سیاسی به گونه‌ای نبود شرایط ارتباط آسان میان ادیان فراهم باشد و فاصله زمانی، مکانی و تفاوت زبانی برای آن زمان بیش از اندازه زیاد بود. مغها تنها واسطه موجود میان یونانیان و زرتشت بودند که خود با زرتشت تاریخی بسیار تفاوت داشتند. احتمالاً پس از اینکه اسکندر و یونانیان با پایین کشیدن امپراتوری هخامنشی، خودشان و دینشان را تحقیر کردند، علاقه‌ای نداشتند که به یونانیان دربارهٔ آیین خود یا مؤسس آن آموزش دهند.[۱۹۴]

یونانیان و به تاسی از آنان، رومی‌ها زرتشت را مؤسس مهرپرستی هم می‌دانستند، چرا که در شیوه تفکر یونانی، همه ادیان مؤسسی دارند و چون مهرپرستی را یک دین ایرانی می‌دانستند و زرتشت نیز مؤسس دین ایرانیان بود، طبیعتاً تصور می‌کردند او مهرپرستی را پایه‌گذاری کرده‌است. جهت مثال، پورفیری، یک فیلسوف نوافلاطونی در قرن سوم، تصویر زنده‌ای از زرتشت به عنوان مؤسس مهرپرستی رسم می‌کند: «زرتشت نخستین کسی بود یک غار را به میترا، پدر و خالق همه، اختصاص داد. آن غار مملو از گل و چشمه بود.»[۲۱۳]

بالاترین: بیوگرافی و زندگینامه زرتشت ( و سخنان بزرگان جهان در مورد او )یادروز زایش اشوزرتشت و روز بزرگداشت کوروش بزرگ - مرکز انجمنهای تخصصی

زندگینامه حضرت زرتشت (ع)

روزی زرتشت در دوران کودکی، مشغول بازی با دیگر کودکان بود. دوراسرو و براتروکرش تصمیم گرفتند که او را بترسانند. هم‌بازی‌های او فرار کردند، اما زرتشت در برابر دشمنانش ایستاد

آنگاه که ۳۰ ساله شد، بهمن در نزدیکی رود مقدس دایتی از سوی اهورامزدا به سراغش آمد و او را به گفتگو با اهورامزدا خواند.[۶۴] بهمن به شکل مرد بسیار زیبایی ظاهر شد و در لحظه‌ای که زرتشت از رود بیرون آمد تا لباس بپوشد، با او دیدار کرد. بهمن پرسید: «که هستی؟ از که هستی؟» زرتشت پاسخ داد: «منم سیپتمان زرتشت.» بهمن گفت: «برای چه رنج می‌کشی؟... برای چه مبارزه می‌کنی و چه می‌خواهی؟» زرتشت جواب داد: «رنج من برای اهلَوی (اشه) است، مبارزه‌ام برای اهلَوی است، خواسته‌ام اهلَوی است.» سپس بهمن به او کمک کرد که لباس‌هایش[ث] را در بیاورد تا بتواند به دیدار اهورامزدا برود. در گزیده‌های زادسپرم زرتشت در کرانه رود دایتی در ایران به دیدار شورایی از هفت امشاسپند (که اهورامزدا هم یکی از آن‌هاست) رفت. ابتدا آن‌ها را ستایش کرد و سپس بر روی صندلی پرسش‌کنندگان نشست و سوالاتی پرسید و اهورامزدا مستقیماً پاسخ داد. به این پرسش و پاسخ، «هَمپُرسگی» می‌گویند. در همان روز، از خرد بی‌پایان اهورامزدا به زرتشت الهام شد.[۶۵]

بخش بعدی، دربارهٔ اولین حضور زرتشت در جهان انسان‌ها پس از دیدار با اهورامزداست. او به میان مردم رفت و از آنان خواست که امشاسپندان را پرستش کنند و از دیوان دوری گزینند. همچنین از آن‌ها خواست که خودوده (ازدواج با خویشان نزدیک) انجام دهند که با مخالفتشان روبرو شد. پس از آن، به سوی توران رفت که آنجا، «مردان قدرتمند توران» به رهبری اورایتاتنگ به سختی دین را رد کردند، چنان‌که زرتشت در پاسخ خشم و عذاب اهورامزدا را بر آنان نازل کرد. نیروهای شریر، به رهبری اهریمن، تلاش کردند که زرتشت را نابود سازند. اهریمن شخصاً دیوانی را به سوی زرتشت فرستاد اما در نهایت آن دیوان زخمی و بدون نیرو پیش پای اهریمن بر زمین افتادند. زرتشت اهریمن را دنبال کرد و به سمت او سنگ‌هایی به بزرگی یک خانه پرتاب کرد. پس از آن، زرتشت چنان ظاهر جسمانی دیوان را خرد کرد که دیگر نتوانستند به صورت مرئی بر زمین ظاهر شوند. او این کارها را با استفاده از دعای «یثا آهو ویریو» انجام داد.

آیا حضرت زرتشت پیامبر است؟ + در قرآن از زرتشت به عنوان پیامبر یا شده است؟

زندگینامه حضرت زرتشت (ع)

از زرتشت به عنوان نخستین فیلسوف شناخته‌شدهٔ جهان نام برده شده‌است. نبرد نیروهای خیر و شر مضمون اصلی فلسفهٔ او را می‌سازد که بر بسیاری از مکاتب فلسفی اثر چشم‌گیری گذاشته و تا امروز اندیشهٔ ایرانی را تحت تأثیر خود داشته‌است. به علاوه، فلسفهٔ زرتشت بر فلسفهٔ یونانی و به واسطهٔ آن، بر فلسفهٔ غرب نیز تأثیرگذار بود. از زرتشت به عنوان نخستین کسی که پاسخی منطقی برای مسئلهٔ شر ارائه کرد، یاد شده‌است.

افزون بر مزدیسنا، چند دین دیگر هم زرتشت را یکی از شخصیت‌های محترم یا مقدس خود می‌دانند که از جمله این ادیان اهل حق، مانویت، بابیت، بهائیت، مذهب احمدیه و جنبش‌های نوینی چون مزدزنان است. مانی مدعی بود کامل‌کنندهٔ مأموریت زرتشت است و پیروان آیین بهائی از بهاءالله به عنوان یکی از نوادگان زرتشت نام می‌برند.

در فارسی میانه مانوی Zrdrwšt و در سغدی Z(a)rušč آورده‌اند.[۱] در فارسی کنونی آن را به اشکال مختلفی نوشته‌اند و تلفظ کرده‌اند که از جمله آن زردشت، زرتشت، زَرَتشت و زردهشت است. نویسندگان یونانی چون افلاطون و خانتوس آن را به شکل Ζωροάστρης[و ۳] نوشته‌اند که منبع اشکال لاتین Zōroastrēs و جدیدتر یونانی Ζωροάστρις[و ۴] است.[۲] معرب شده نام مذکور زَرَادُشْت یا زَرَادَشْت، ارمنی‌شده آن Zradašt و سریانی‌شده آن Z(a)rādušt است. این اسم را در زبان‌های نوین اروپایی مانند انگلیسی و آلمانی، گاه با استناد به صورت اوستایی آن را Zarathustra می‌نویسند و گاه با استناد به صورت یونانی به شکل Zoroaster.

زرتشت در قبیلهٔ سپیتامیان که نام جد قبیله، سپیتامه، چند بار در گاتاها ذکر شده، متولد شد. چون بخش دوم (uštra) نام او از لحاظ ریشه‌شناختی با کلمه «شتر» مرتبط است، می‌توان نتیجه گرفت جامعه‌ای که در آن رشد پیدا کرد، یک جامعه مبتنی بر دامپروری بوده‌است.[۲۲] نام‌های اعضای خانواده‌اش در گاتاها نیامده اما در بخش‌های دیگر از مادرش با نام دوغدو و پدرش با نام پوروشاسپه یاد شده‌است. در نام خانوادگی پوروچیستا، دختر کوچک زرتشت، در کنار «سپیتامه» از «هائچت‌اسپه» هم نام برده شده‌است. در نوشته‌های بعدی هائچت‌اسپه را پدر پدربزرگ زرتشت در نظر گرفتند اما ویلیام مالاندرا باور دارد که این نام خانوادگی مادر پوروچیستا باید باشد. زرتشت در یسنه ۴۶، سپیتامیان و هائچت‌اسپیان را مورد خطاب قرار می‌دهد که نشان‌دهندهٔ رابطهٔ نزدیک او با این دو خاندان است. خاندان مهم دیگری که در گاتاها نامش ذکر شده، هوگوَهَ نام دارد که هووی دختر فرَشَوشترهَ، همسر سوم زرتشت، از این خانواده بود. برادر فرَشَوشترهَ، یعنی جاماسپ که وزیر ویشتاسپ هم بود، احتمالاً با دختر کوچک زرتشت ازدواج کرد.

چنان‌که از گاتاها برمی‌آید، زرتشت و پیروانش در ابتدا با مخالفت‌هایی روبرو شدند. این مخالفت، افزون بر دلایل دینی، از مسائل اقتصادی نیز برمی‌آمد. در گاتاها، نام چند تن از دشمنان او ذکر شده‌است. در یسنه، هات ۳۲، از شخصی به نام گرهمه یاد شده‌است. تحت تأثیر آموزه‌های گرهمه، کرپان که پیروان او بودند، به آیین‌ها و مناسک خاصی دست می‌زدند که زرتشت با آن‌ها مخالف بود؛ چرا که باور داشت گرهمه در نهایت باعث تباه شدن زندگی خود و پیروانش خواهد شد. زرتشت در گاتاها از دشمن دیگری با نام بندوئه اسم می‌برد و او را «بزرگ‌ترین ستیهنده با من» خطاب می‌کند؛ او می‌گوید بندوئه سر از «اشه» (راستی) پیچیده و پیروانش را به سوی «دروج» (دروغ) رهنمون می‌سازد و «این مرا اندیشناک» کرده. علاوه بر این اشخاص، دو گروه خاص، یعنی کرپان و کویها، نیز به دشمنی با او برخاستند. مناسک و اعمال دینی این دو گروه، بنا به دید زرتشت، باعث تباه‌سازی زندگی می‌شده‌است. ظاهراً کرپان و کوی‌ها توانایی تأثیرگذاری بر رهبران سیاسی منطقه زندگی زرتشت را نیز داشته‌اند؛ چنان‌که در یسنه، هات ۱۰ آمده «کربان بدکار، [مردمان را] بدان می‌فریبند و فرمانروایان بد با آن به [دُژ] خردی بر سرزمین‌ها فرمان می‌رانند.»[۲۷]

فصل دوم کتاب هفتم دینکرد که نخستین بخش زندگینامه زرتشت است، «معجزاتی که قبل از تولد او، شکوهمندترینِ مخلوقات، از مادر اتفاق افتاده‌اند» نام دارد.[۴۳] در این کتاب برای زرتشت پیش از ورود او به دنیای مادی هم زندگی قائل شده‌اند. او از سه قسمت تشکیل شده‌است: فر، فروَهر و تن‌گوهر.[۴۴] فر او در ابتدای خلقت الهی برخاسته‌است. فروَهر (یا فروشی) او ۳٬۰۰۰ سال قبل از حمله اهریمن به آفریده‌های اهورامزدا به وجود آمد و پس از این دو، تن‌گوهر او که جسم مادی‌اش است، ساخته شد. ابتدا فر او در جهان آسمانی پخش شد و نور بی‌نهایت به خورشید، ماه و ستارگان و آتش خانه فرهیم‌روانان‌زویش فرستاده شد.[۴۵] این فر زمانی که همسر او، مادربزرگ مادری زرتشت، دوغدو مادر زرتشت را زایید، به او نیز انتقال پیدا کرد. از دختر تازه متولد شده، نور بزرگی پخش می‌شد که همه چیزهایی که بین زمین و آسمان بودند را روشن می‌کرد.[۴۶]

در بخش بعدی به معجزات زرتشت از زمان تولد تا دیدار با اهورامزدا پرداخته شده‌است. او تنها نوزادی بود که در هنگام تولد، به جای گریه کردن، خندید.[۵۶] گزیده‌های زادسپرم ذکر می‌کند که زرتشت در زمان تولد خندید زیرا بهمن وارد ذهنش شده بود. با در نظر گرفتن آموزه‌های زرتشت، مبنی بر اینکه خنده و شادی متعلق به خداست و گریه و عزا متعلق به دیوان، این افسانه به خوبی با آموزه‌های او منطق است.[۵۷] خندهٔ زرتشت، پرستاران و والدینش را به تعجب واداشت و باعث ترس دوراسرو که یک کرپ بود، شد. دوراسرو سردستهٔ جادوگران و همان کسی است که در گاتاها از او به بدی یاد شده‌است. او و یک کرپ دیگر به نام براتروکرش، به دشمنان زرتشت در زمان کودکی‌اش بدل شدند. دوراسرو یک بار توانست پوروشاسپ را بترساند؛ به اندازه‌ای که او تصمیم گرفت فرزند خود را به قتل برساند اما نیروهای ایزدی، مانع شدند.[۵۸] داستان دیگری در رابطه با نجات معجزه‌آسای زرتشت نقل شده‌است، مربوط به آن است که او را به لانه یک گرگ ماده انداختند و توله‌های گرگ را کشتند تا گرگ مادر با خشم بیشتری به زرتشت حمله‌ور شود. اما بهمن و سروش ورود کردند و به او این نیرو را دادند تا گرگ را از بین ببرد. سپس یک میش را کنار او گذاشتند تا به کودک شیر دهد.[۵۹] هنگامی که دوغدو سر رسید، میش ناپدید گشت و دوغدو به خیال اینکه کودکش آسیب دیده، هراسان شد. اما با دیدن سلامتی او، ترسش از بین رفت و عهد کرد که دیگر اجازه ندهد که زرتشت از جلوی چشمانش دور شود. به باور نوبری، این داستان نسخهٔ ایرانی ماجرای ارتباط مؤسسان پادشاهی‌ها و ادیان در کودکی با گرگ‌هاست که بسیار رایج بوده و یک نسخه از آن، در میان رومیان به شکل شیر دادن گرگ به رموس و رومولوس وجود داشته‌است.[۶۰] اما بویس معتقد است این همان داستان رموس و رومولوس است که در دوران اشکانیان و ساسانیان به این شکل تغییرش داده‌اند؛ زیرا در این داستان حیوانی که به کودک شیر می‌دهد، با میش جایگزین شده، به آن دلیل که گرگ در مزدیسنا یک حیوان اهریمنی است.[۶۱]

سخنان زیبا و آموزنده زرتشت - مجله تصویر زندگیزرتشت | اشو زرتشت

زندگینامه حضرت زرتشت (ع)

زرتشت یا زردشت- یک رهبر و اصلاح‌گر دینی، فیلسوف و شاعر ایرانی بود. او به پیروانش آموخت که هستی میدان نبرد نیروهای خیر و شر است و انسان آزاد است جایگاه خود در این مبارزه را انتخاب کند. آموزه‌های او، هستهٔ اصلی مزدیسنا را می‌سازد.

زمان دقیق زندگی زرتشت، مشخص نیست. نوشته‌های سنتی، بر آنند که او «۲۵۸ سال پیش از اسکندر» یا «۵۰۰۰ سال پیش از خشایارشا» زیسته‌است. با این حال، پژوهشگران جدید زمان زندگی او را حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می‌دانند. محل زندگی او نیز نامشخص است. در منابع از آذربایجان، سیستان و ری به عنوان زادگاه او یاد شده‌است، اما تعیین دقیق آن ساده نیست و تنها روشن است که در شمال شرق ایران زندگی کرده‌است.

در گاتاها زرتشت در جامه مرد خردمندی که خود را در یک مأموریت بزرگ می‌بیند، ظاهر می‌شود. او با قدم‌های استواری به دنبال ایجاد تغییر است و به صورت شورانگیزی اطرافیان خود را به راستی فرا می‌خواند. او در این سروده‌ها، مردم را از پرستش دیوان که آنان را آفریده اهریمن و تباه‌کنندهٔ زندگی می‌بیند، بازمی‌دارد و به آن‌ها وعدهٔ پیروزی نیکان را می‌دهد.