نقشبرجستهٔ انسان بالدار یکی از ستونهای بازمانده از کاخ بارعام در پاسارگاد است که روزگاری روبروی دو درگاه تالار مسقف ستوندار قرار داشتند.[۱۴۷] برخی از پژوهشگران این نقشبرجسته که شاخهای قوچ و بالهای عقاب دارد را تصویر کوروش میدانند. دربارهٔ این نقش، تفسیرهای بسیاری انجام شده که یکی از آنها این است که نقش مذکور ذوالقرنین یعنی «صاحب دو شاخ» است. دربارهٔ شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای مقدس یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که بهواقع ذوالقرنین چه کسی بوده، بهطور قطعی مشخص نشدهاست.
ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات ۸۲ تا ۹۵ سوره کهف دلایلی آوردهاست که ذوالقرنین موصوف، کوروش هخامنشی میباشد.[۱۴۸][۱۴۹] علامه طباطبایی دربارهٔ ذوالقرنین دانستن کوروش چنین نوشتهاست که «هر چند بعضی از جوانبش خالی از اعتراضاتی نیست، بلکه از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرآنی روشنتر و قابل قبولتر است.» در تفسیر نمونه از نظریهٔ انطباق کوروش با ذوالقرنین به عنوان نظریهٔ برتر یاد شدهاست و بر تأیید این نظریه در تفسیر من هدی القرآن، تفسیر الفرقان و تفسیر المنیر اشاره شدهاست. در تفسیر المنیر با قاطعیت، ذوالقرنین، همان کوروش دانسته شده که دو طرف جهان را گشت و احتمالاً به خاطر شجاعتش به ذوالقرنین ملقب شد.[۱۵۰]
علیرضا شاپور شهبازی انتساب نقشبرجستهٔ انسان بالدار را به ذوالقرنین نادرست میداند. او بر این باور است این نقشبرجسته نمیتواند تصویر کوروش باشد، به دلیل آنکه در هنر جهان باستان نمونهها و همانندهایی دارد.[۱۵۱] والتر هینتس، این نگاره را ربالنوع فنیقی و روح نگهبان کاخ کوروش میداند.[۱۵۲] در ایجاد این نقش از هنر و فرهنگهای ملل مختلف آن روز الهام گرفته شدهاست. از جمله تاج به نام هِمهِم که پیشینهای مصری دارد.[۱۵۳][۱۵۴] دیوید استروناخ معتقد است که بالهای این نقش برجسته ریشهای آشوری[۱۵۵][۱۵۶] و لباس آن ریشهای ایلامی دارد.[۱۵۷][۱۵۸]
کسنوفون گزارش میکند که همسر یکی از دشمنان کوروش، پانتهآ نام داشت و بدست وی اسیر شد ولی با وجود تمام زیباییاش، کوروش به او دستدرازی نکرد. این داستان در ابتدای قرن شانزدهم در آثار شاعر ایتالیایی ماتئو باندلو و نویسندهٔ انگلیسی، ویلیام پینتر و همچنین درامنویس آلمانی، هانس زاکس با اشعاری چنین مفهومی را به تصویر کشیدهاند. پیر منفره، خالق کوروش پیروز در سال ۱۶۲۸ و آنتوان دانشه (کوروش ۱۷۰۶) جوانی کوروش را با روشی بسیار مثال زدنی تشریح کردهاند. گستردهترین رمان نوشتهشده در مورد شاهنشاه ایران، کتاب آرتامن یا کورش بزرگ (به فرانسوی: Artamène ou le Grand Cyrus) است که شامل ۱۳٫۰۰۰ صفحه بوده و توسط نویسندهٔ فرانسوی، مادلن دو سکودری به رشتهٔ تحریر درآمدهاست. شاعر آلمانی، کریستوف ماتین ویلند برای بدست آوردن امتیاز از پادشاه پروس، در اثر خود بهنام آئینه طلایی (به آلمانی: Goldenen Spiegel)، حکومت فریدریش دوم را پادشاهی جدید کوروش نامید.[۱۵۹]
از زمان تأکید بر اهمیت و ارزش مذهبی پادشاه، در شمار زیادی از نگارهنماها با موضوع کوروش در کلیساها و صومعهها، بهصورت گستردهای روبرو هستیم. برای نمونه آثار ویترای صومعه ابسدورف شهر اویلتسن در نیدرزاکسن آلمان را میتوان نام برد. نوشتههای کنت لوسنا که بر پایهٔ تعالیم کسنوفون از کوروش بود، برای شارل لو تمرر، دوک بورگوین، به صورت چهار فرش دیواری درآمد که هماکنون این آثار در کلیسای نوتردام شهر بون کشور فرانسه نگهداری میشوند. نقاش آمریکایی بنجامین وست، تابلویی را برای جرج سوم پادشاهی متحده کشید که نگارهای تأثیرگرفته از کسنوفون و بخشش شاه ارمنستان توسط کوروش است. پرترهٔ نقاش ایتالیایی، جووانی بندتو کاتیلونه، نمایی از کوروش شیرخوار و سگ مادهای را به تصویر کشیدهاست و دیگر نقاش اهل ایتالیا، پیترو دا کورتونا تابلویی بهنام نجابت کوروش در برابر پانتهآی زیبا دارد.[۱۶۰]