زَرتُشت یا زَردُشت یا اشوزَرتُشت، پیامبر ایران باستان بود؛ که مزدیسنا را بنیان گذاشت.
وی سراینده گاتاها، کهنترین بخش اوستا است.
نگارش نام زرتشت در زبان اوستایی «زراثوشترا» بوده که آمیزهای است از «زَرَت» که شاید معنی زرد و زرین یا پیر داشته باشد و «اشترا» که آن را شتر یا «آسترا» به معنی ستاره انگاشتهاند. «ستاره درخشان»، «روشنایی زرین»، «دارنده و خاوند شتر زرد»، «دارنده شتر پیر»، «دارنده شتر پرتوان و با جرأت»، «درخشان و زرد مانند زر و طلا» و «پسر ستاره» معانی گوناگونی است که تاکنون پژوهشگران برای نام زرتشت برشمرده اند.
در چندین قسمت از یشتها در اوستا محل فعالیت دینی زرتشت ایرانویج ذکر شدهاست. زادگاه وی را مرزبومهای گوناگونی مانند شهر ری، آذربایجان، خوارزم، سیستان، خراسان و آمل برشمرده اند.
مدتها پیش از زرتشت، شاهنشاهی ایران بسیار پهناور و بزرگ بود. بنا به گفته فردوسی، قسمتی از این سرزمین های پهناور که فریدون پیشدادی بین پسرانش تقسیم نمود، همان مصر بود. بیگمان فرهنگ زرتشت در مصر هم گسترش یافت، در زمان فرمانروایی شاه کاووس از دودمان کیانی، برخی از سرکردگان عرب به او شوریدند و مصر را از دستش گرفتند. به طوریکه در شاهنامه آمده، شاه کاووس با ارتش خود به مصر رفت و آنجا را گشود. سرفلیندر پتری، مصر شناس نامی که حفاری هایی را در این سرزمین انجام داده، تمدن مردم آن سامان را حدود 11000 سال پیش از میلاد می داند و مهرجی باهای کوکا در نوشته خود به نام " روابط پیش از تاریخ میان ایران ومصر " می نویسد : گروهی از مهاجران ایرانی که خورشید را به نام هور می پرستیدند، در کرانه های نیل جایگزین شدند. بنابراین تمدن هند وایرانیان به مراتب کهن تر از تمدن مصری ها بوده است. بنا به گفته مانتو، کاهن وتاریخ دان مصری، تمدن مصر با آغاز زمان " سگ ستاره " از 5702 سال پیش از میلاد شروع می شود و پژوهشگرانی باور دارند که نخستین دودمان فرمانروایی مصر ، در 5000 سال پ. م نمایان شده است.
زرتشت یا زردشت یک رهبر و اصلاحگر دینی، فیلسوف و شاعر ایرانی بود. او به پیروانش آموخت که هستی میدان نبرد نیروهای خیر و شر است و انسان آزاد است جایگاه خود در این مبارزه را انتخاب کند. آموزههای او، هستهٔ اصلی مزدیسنا را میسازد
چند هزار سال پیش در سرزمین ایران خورشید تابانی درخشیدن گرفت، خورشیدی که پرتو آن خرد و اندیشه و نیک اندیشی (وهومن) بود و فروغش راستی و پاکی (اشا). همانگونه که خورشید گرمی و روشنایی زاست، این خورشید نیز مایه گرمی و روشنایی دلها و جانها گشت. اندیشهها از فروغ آن روشنایی گرفت و دلها با پرتوش گرم شد. راه دروغ بر اندیشهها بسته شد و زبانها به راستی گشوده شد. آبادانی و کشت و گرامیداشت اخشیجهای نخستین طبیعت ـ خاک و هوا و آب و آتش شیوهی زیست مردمان گشت و زندگی همانگونه که سرشت و خواست خورشید بود زنده و شکوفان و بارور گشت.
خورشید درخشان سرزمین ما، اشو زرتشت هنگامی به پیامبری و وخشوری و راهنمایی مردمان برانگیخته شد که جهان آن روز در تاریکی و نادانی فرو رفته بود، ستم و ستمکاری شیوه زیست و پیروی از باورهای پنداری نادرست همراه با آیینهای نابخردانه و دادن فدیههای خونین دین و کیش همگان بود. در این روزگار تیره اشو زرتشت درفش راستی و پاکی و وهومنی برافراشت و با سخنانی شیوا و جان بخش مردمان را به راه رستگاری که راه اشویی و پارسایی باشد فرا خواند. دیری نگذشت که آوازه پیامبر همه جا گیر شد و سخنان گهربارش زبانزد گردید و کیش استوارش بر اندیشهها و جانها و دلها نشست و جهان فروغ و روشنایی به روی مردمان گشوده شد و اوستا دفتر ورجاوند اشو زرتشت رهنمود پاکان و بهدینان گشت.
پروفسور جان راچر میگوید: زرتشت برای آزادی اراده اهمیت زیادی قائل است. از نظر او انسان آزاد است به اشا (راستی) خدمت کند و یا عمر خود را صرف خدمت دروج (دروغ) نماید. او شخصا مسئول خوشبختی خویش است.
شاه گشتاسب کیانی بزرگ ترین یاور و گسترش دهنده دینی بهی بوده است که آئین وی را پذیرفت. زمان پادشاهی کیانیان نیز به بیش از سه هزار سال میرسد. فرشوشتر و جاماسب که از نامداران خاندان هوگو بودند از نزدیک ترین یاران زرتشت بوده اند. گویا پس از درگذشت زرتشت جاماسب رهبر پیروان او میگردد. خاندان فریان نیز که ریشه تورانی داشته اند (در ترکستان کنونی) از یاران نزدیک زرتشت بودند. یاران زرتشت در تاریخ به سه گروه نامیده شدهاند.
دکترعلی اکبر جعفری خاورشناس و محقق دین زرتشتی معتقد است: گاتها به لهجه خوراسانی سروده شده است و هجای گاتها هجای رگ ویدی است. این لهجه در باختر رود سند رایج بوده است. زرتشت از خاندانهایی نام میبرد که متعلق به خراسان بزرگ و سرزمینهای سند و پنجاب در شرق ایران است. در تمامیسرودههای او از مردمان آریایی نژاد سخنهایی دیده میشود. وی به کشور هفتم اشاره میکند که همان ایرانویچ - ائیرانه ویچه - یا ایران بزرگ (شامل افغانستان - تاجیکستان - مرو - سمرقند - بخارا و آسیای مرکزی...) بوده است. گفتگویها اوستا بیشتر از خراسان بزرگ است. شاه گشتاسب نیز از بلخ بود و بیشتر شواهد حاکی از آن است که زرتشت از شرق ایران بوده است.