بند ۷) اما برای این یکی، او با فرمان و نظم کیهانی به حساب پندار نیک خود میآید. بنابر این همپیوند بودن، بافتی به او شکل میدهد، فروتنی نفسی میکشد (میگوید): “از میان این پاداشها، آنجا برای تو خواهد بود. آنجا بر اساس آنچه تو از آنان درخواست کنی، اگر در ابتدای صف باشی، به حساب تکالیف(؟) تو”.
بند ۳) بنابر این، آن انسان/ قهرمان میتواند به آنچه بهتر از خوب است، برسد. کسی که به ما بیاموزد مسیرهای مستقیم قدرت حیاتبخش هم در این حالت دارای استخوان و هم در حالت مسیرهای واقعی و قابل رفتن پندار، تا پیش کسانی که اهورا با آنها میزید، داوری آسمانی، کسی مثل تو، دارای تباری نیک، حیاتبخش، ای مزدا.
بند ۱۹) آن قهرمان، ای مَئیذیوئیمانگها، حال آن فرمان را به عنوان (فرمان) برای این سْپیتَمَه تعیین میکند. آنرا با یافتن توسط روح- دید خود برای خویش مییابد. (او) که به واسطهٔ عبادت خواستار رسیدن به اولین هستی- هستی مزدا- است، به من میگوید: “از طریق کردارها او چیز بهتری از حیات مادی را دریافت میکند / تو برقرار می کنی”.
...
3 برای من صخرهٔ سکونت باش تا همه وقت داخل آن شوم. تو به نجات من امر فرمودهای، زیرا صخره و قلعهٔ من تو هستی.
12 ای خدا از من دور مشو. خدایا به اعانت من تعجیل نما.
11 خداوند سخن را میدهد. مبشرات انبوه عظیمی میشوند.
3 و آنانی که هَههَه میگویند، بهسبب خجالت خویش رو برگردانیده شوند.
11 خدا یک بار گفته است و دو بار این را شنیدهام که قوّت از آن خداست.
9 و امّا آنانی که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد و در اسفل زمین فرو خواهند رفت.
7 امّا خدا تیرها بر ایشان خواهد انداخت و ناگهان جراحتهای ایشان خواهد شد،
10 خدای رحمت من پیش روی من خواهد رفت. خدا مرا بردشمنانم نگران خواهد ساخت.
4 در خیمهٔٔ تو ساکن خواهم بود تا ابدالآباد. زیر سایهٔ بالهای تو پناه خواهم برد، سلاه.