مظهر العجائب خوانده شدن حضرت علی(ع) به خاطر بروز اتفاقات بسیاری درزندگی ایشان از جمله سخن گفتن خداوند با پیامبر(ص) در معراج با صدای امیر المومنین(ع) است.
بهاری عنوان کرد: در حدیثی از کتاب فخر رازی نقل شده است که رسول خدا(ص) میفرماید «هنگامی که به معراج رفتم در آسمان اول ملائکه از من جویای احوال علی(ع) شدند. از آنها پرسیدم: مگر شما اورا می شناسید؟ گفتند: علی(ع) استاد و دعاگوی ما هستند. در آسمان چهارم هم خود علی(ع) را دیدم و از خداوند پرسیدم که آیا او نیز به معراج آمده است ؟ پروردگار فرمود: ملائکه آنقدر مشتاق دیدار علی(ع) هستند، ملکی شبیه به او را آفریده ام تا از دیدارش لذت ببرند. ایشان میفرمایند: در آسمان هفتم علی(ع) را برروی زمین دیدم که با من سخن میگفت و من صدای او را میشنیدم و پس از آن هنگامی که خداوند(عزوجل) با من سخن گفت باز هم صدای علی(ع) را شنیدم و خداوند فرمود: به خاطر علاقه تو به علی(ع) من با صدای او باتو صحبت می کنم.»
وی به نقل از شیخ مفید افزود: رسول اکرم(ص) در زمان مبعث به حضرت علی(ع) که در آن زمان ۱۰ سال داشتند، فرمود «ای علی به من ایمان بیاور که من به پیامبری مبعوث شدم. ایشان فرمود: الان ایمان بیاورم ؟ من زمانی به شما ایمان آوردم که خداوند هنوز از روح خود در بدن آدم ابو البشر ندمیده بود.»
پیامبر(ص) در ضمن گفتارى در شإن على(ع) فرمود: ((فهو إشجعهم قلبا, و اثبتهم و اربطهم خإشا.))(4) على(ع) شجاع ترین انسان ها در روح و جان, و ثابت قدم ترین و نیرومند ترین آنها از نظر قوت قلب است. نیز خطاب به على(ع) فرمودند: ((إنت اشجعهم لقإ))(5) تو اى على در میدان نبرد در برابر دشمن از همه سپاهیان, شجاع تر مى باشى.
از سخنان معروف پیامبر(ص) در مورد شهامت على(ع) یکى اینکه على(ع) را به عنوان ((کرار غیر فرار)) (بسیار حمله کننده به دشمن بى آنکه پشت به دشمن نماید و فرار کند) خواند. ایشان این تعبیر را در ماجراى پیروزى على(ع) در جنگ خیبر براى آن حضرت به کار برد. جالب اینکه هرگاه پیامبر(ص) مى خواست کافران یاغى را تهدید کرده و رعب و وحشت در دل آنها پدیدار سازد, آنها را به وجود على(ع) تهدید مى کرد و مى فرمود: ((اگر سر از فرمان بردارید و سرکشى کنید, على(ع) را به سراغ شما مى فرستم.))
1ـ در ماجراى هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه و خوابیدن على(ع) در بستر آن حضرت ـ که نشانگر قوت قلب و دلاورى بى نظیر على(ع) است ـ نقل شده است که وقتى مشرکان شبانه به خانه پیامبر(ص) هجوم بردند و حضرت على(ع) را در بستر دیدند و فهمیدند که پیامبر(ص) هجرت نموده است, ابوجهل با تعبیرات زشتى على(ع) را تحقیر کرد و به استهزا گرفت. اما حضرت على(ع) پاسخ او را با کمال صلابت و شهامت داد و فرمود: ((بل الله اعطانى من القوه ما لو قسم على جمیع ضعفإ الدنیإ لصاروا به إقویإ, و من الشجاعه ما لو قسم على جمیع جبنإ الدنیا لصاروا به شجعانا. ))(12)
دو نکته نسبت به جراحات بدن حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام وجود داشت:
الف- همه زخمها در قسمت جلوی بدن او وجود داشت.
ب- زخمها فراوان و عمیق بود. «که تا هزار زخم را توانستند بشمرند»
چون امام علی علیه السلام به دشمن پُشت نمی کرد، وهمواره در حالت پیشروی و خط شکنی و دفاع بود.
نوشتند:
زِرِه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تنها قسمت جلوی بدن را میپوشاند، زیرا نیازی نداشت تا پُشت سر را حفظ کند.
وعمیق بودن و فراوانی زخمها در طول 94 جنگ و یورش و تهاجم بیگانگان در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و سه جنگ مهم در دوران 5 ساله حکومت، حقیقت دیگری از ایثارگریهای امام علی علیه السلام را به اثبات می رساند.
وقتی در روز بیست ویکم ماه رمضان سال چهلم هجری بدن حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را غسل می دادند و زخمهای فراوان بدن آنحضرت را شمردند، دیدند که آثار حدود هزار زخم بر پیکر آن حضرت باقیمانده است که تنها هشتاد موردش مربوط به جنگ اُحُد بود آن هنگام که همه فرار کرده و تنها امام علی علیه السلام و ابودجّانه باقی مانده واز پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دفاع میکردند. [1] .
و زخمهای پیکر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پس از جنگ اُحُد چنان عمیق بود که جرّاحان و پرستاران از دوختن زخمها در مانده شدند، زخم اوّل را میدوختند و به هنگام دوختن زخم دوّم، زخم دوخته پاره میشد، که حضرت زهرا علیه السلام با مشاهده آن فراوان گریست.
پی نوشت ها:
[1] سفینة البحار ج 1 ص 149.