✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

داوود نبى

روزی خداوند به حضرت داوود (ع) وحی کرد: «نزد خُلاده دختر اُوس برو و او را به بهشت مژده بده و به او بگو همنشین تو در بهشت خواهد بود.»


حضرت داوود (ع) به این دستور عمل کرد و به در خانه خُلاده رفت و دَر را کوبید. و خُلاده پشت در آمد. همین که در را باز کرد چشمش به حضرت داوود نبی (ع) افتاد عرض کرد: «آیا از سوی خدا درباره من نازل شده است که برای ابلاغ خبر آن به این جا آمده‌ای؟»

حضرت داوود (ع): آری خدا به من وحی کرد و فرمود: تو در بهشت همنشین من هستی.

خُلاده: گویا من را اشتباه گرفته‌ای او من نیستم، شاید همنام من است.

حضرت داوود (ع): خیر او قطعا تو هستی.

خُلاده:‌ ای پیامبر خدا به تو دروغ نمی‌گویم، سوگند به خدا که چنین لیاقتی یافته باشم و همنشین تو در بهشت قرار بگیرم.

حضرت داوود (ع): از امور باطنی خود اندکی با من صحبت کن تا بدانم چگونه است.

خلاده: من یک حالتی دارم که دردی بر من وارد شود و هر زیان و گرسنگی بر من برسد بر آن صبر می‌کنم و از خدا رفع آن را نمی‌خواهم تا خودش برطرف سازد و جای آن درد‌ها و زیان‌ها عوضی از خدا نمی‌خواهم بلکه شکر و سپاس آن را به جا می‌آورم.

حضرت داوود (ع) راز مطلب را دریافت و به او فرمود: «فَبهذا بلغت ما بلغت» تو به خاطر همین خصلت‌ها به آن مقام رسیده‌ای

عکاس-حسام الدین شفیعیاندسته‌بندی امام حسین (ع) - حسام الدین شفیعیاندسته‌بندی امام حسین (ع) - حسام الدین شفیعیانحسام الدین شفیعیانحسام الدین شفیعیاندسته‌بندی حسام الدین شفیعیان-عکاسی - حسام الدین شفیعیان
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد