✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

بهشت و دوزخ در بینش زرتشت

بهشت به معنی بهترین (صفت عالی «به») از واژهً اوستایی «وَهیشتِم مَنُو» می‌باشد و دوزخ از واژهً اوستایی «دروجودِمانِه» است به معنی «جایگاه دروغ» یا «درون تیره» می‌باشد. 

در بینش زرتشت، اهورامزدا، جهان هستی را بر پایهً قانون یکسان و هنجاری خلل‌ناپذیر به‌وجود آورده است که این قانون در سراسرِ جهان آفرینش پویا و پایدار گشته است. زرتشت این قانون ثابت را «اشا» یا راستی نامیده است. هنجاری که بر پایهً اراده و خواست مزدا، سبب پدیدار شدن جهان هستی شده و پس از آن در همهً رویدادها و پدیده‌های گیتی نیز جاری و استوار است. 

آنکه برای نخستین بار به روشنایی جهان هستی اندیشید، از اندیشهً خود اشا (قانون راستی) را به‌وجود آورد و برابر این هنجار، همواره پشتیبان بهترین اندیشه است. 
(یسنا ـ هات 31 ـ بند 7) 

بر پایهً این هنجار راستی، تفاوت انسان با دیگر آفریدگان در این است که انسان توانایی اندیشیدن دارد. یعنی چنانچه فروزهً هوشمندی، تفکر و گزینش را از انسان گرفته شود، در حقیقت انسانیت او از بین رفته است و تنها موجودی در جایگاهً انسان بودن؛ خرد، اندیشه و تفکر است وگرنه در گزینه‌های دیگر، انسان با حیوان مشترک است. انسان بر پایه هنجار راستی، با ویژگی خردمندی و هوشمندی از دیگر آفریده‌ها برتر آفریده شده است. 
بی‌گمان توانایی اندیشیدن، مهارت تشخیص خوب از بد و گزینش بهترین‌ها را نیز به همراه دارد. بنا بر هنجار راستی که با اراده اهورامزدا پدیدار شده است، انسان نه‌تنها توانایی اندیشیدن دارد، بلکه توانایی گزینش و آزاداندیشی را نیز دارد. 
فرهنگ دینی زرتشتی، گزینش راه زندگی، بهره‌مندی از تلاش و کار خویش، امید به برخورداری از بهترین هستی و رسیدن به رستگاری را به‌طور آزادانه و با ارادهً انسان انجام می‌گیرد که ثمرهً آن آزادی، شادی و آرامش است. 
از نگاه دیگر جبر و اختیار نیز که در برخی از ادیان به آن اشاره شده است در بینش زرتشت آشکار نیست وبدون هیچ‌گونه استثنایی، از اختیار و آزادی کامل گفتگو شده است. 
به باور زرتشت، همهً انسان‌ها بدون گناه و پاک از هرگونه پلیدی چشم به جهان می‌گشایند و هرکس با گزینش راهِ خود در زندگی، آیندهً خویش را آنچنان که اراده کرده است، شکل خواهد داد. در این نگرش، خرید و بخشش گناهان نیز جایگاهی ندارد، هرکس برابر هنجار راستی و قانون اشا بهرهً کار خوب و بد خود را خواهد گرفت. انسان مختار و آزاد است تا راه درست زندگی یا راه اشتباه را برگزیند. از این دیدگاه، نفی آزاداندیشی و آزادگزینی انسان، در حقیقت نفی هویت انسانی اوست. 
بی‌گمان آزادی و اختیاری که اهورامزدا در وجود انسان‌ها قرار داده با مسئولیت همراه است که اگر غیر از این باشد، وجود پاداش یا عذاب خداوندی بی‌منطق خواهد بود ولی پاداش و کیفر، پس از گزینش آزاد چگونه خواهد بود؟ 
آشکار است که پیامبر ایرانی نیز زمانی در چگونگی سرانجام انسان‌ها به فکر فرو رفته است. او در یسنای 31، بند 14 می‌فرماید: 

ای اهورا می‌خواهم از نتیجه کردار مردمان، 
چه در گذشته و چه در آینده باخبر شوم 
و بدانم چگونه در این جهان و جهان دیگر 
پارسایان و نیکوکاران به پاداش کردار نیک خود خواهند رسید؟ 
و به چه صورت بدکاران و گمراهان به کیفر بد خود گرفتار می‌شوند؟ 

در سرودهای دیگر گاتاها، پاسخ این پرسش‌ها بر زرتشت آشکار می‌گردد: 

به کسی که کار نیک را پیروی کرده باشد 
و زندگانی خود را برای 
خشنود ساختن اهورامزدا سپری کرده باشد، 
پاداش جاودانی خواهد گرفت 
و زشت‌کردارانی که خواسته اهورامزدا را به‌جای نیاورند، 
به جزای بد گرفتار خواهند شد. 
(یسنا 51 ـ بند 6) 

در فرهنگِ دینی زرتشتی، سرنوشت در معنای رایج آن مردود است. اگر سرنوشت هر فرد، چگونگی زندگی آینده او باشد، در بینش زرتشت، هرکس سرنوشت خود را با اندیشه، گفتار و کردار خویش رقم خواهد زد. به بیانی دیگر، انسان در هر کاری و رفتاری که انجام می‌دهد، آزادانه و از روی اختیار آن کار را انجام داده است ولی پاسخ آن رفتار (پاداش و کیفر) رویدادی یکسویه خواهدبود؛ به شکلی که انسان اختیار ندارد تا پاداش و کیفر خویش را بپذیرد و یا نپذیرد. این قانون نیز جزئی از هنجار راستی (اشا) می‌باشد که پایهً اراده اهورایی بر زمین گسترش یافته و پایدار است. 
در یسنای 31، بند 20 آمده: 

کسی که پیرو راستی است 
جایگاهش در سرای شادی و روشنی خواهد بود 
ولی دروغ‌پرست و گمراه، زمانی دراز در سرای تاریکی 
با ناله و افسوس به‌سر خواهد برد 

بنابراین بازتاب کردار هر فردی، در همین جهان به او باز خواهد گشت؛ اندیشه، گفتار و کردار نیک، سبب آرامش روحی و معنوی فرد می‌گردد و برعکس اندیشه، گفتار و کردار بد نیز موجب پریشانی و اندوهِ روان انسان خواهد شد. آن شادی و آرامش که در نتیجهً کردار نیک باشد، بهشت یا سرای نور و سرود انسان خواهد بود و پریشانی و اندوه روانی که بازتاب رفتار بد و ناپسند انسان است نیز به‌عنوان دوزخ و یا جهنم برای هر انسان است. 
سرای نور و سرود که زرتشت در سروده‌هایش از آن یاد کرده است، بعدها در اوستای جوان زمان ساسانی به بهشت یا گروثمان تبدیل شده است که در آن همه نوع نعمت مادی نیز وجود خواهد داشت، در صورتی که با نگرش به بینش زرتشت که از آن یاد شد، بهشت مکانی جز برای ستایش و نیایش اهورامزدا نیست. یعنی همان جایی که آسایش و آرامش مینوی و پیوستن به نور حقیقت وجود دارد و در آنجا هیچ چیزی به‌جز اندیشه در مورد اهورامزدا راهی ندارد. 
درباره سرانجام کارهای زشت و ناشایست نیز زرتشت در یسنای 31، بند 15 می‌فرماید: 

خدایا، این از تو می‌پرسم که سزای کسی که قدرت دروغ‌کار و بدکردار را می‌افزاید و یا کسی که در زندگانی هیچ کاری جز آزار مردم آباد و بی‌آزار و جانورانشان را ندارد، چیست؟ 

در پاسخ به این پرسش در یسنای 51، بند 14 آمده: 

پیشوایان دروغین، دوست مردم نیستند و از قوانین آبادی دور می‌باشند و از رنج بردن جهان شاد می‌شوند و سرانجام، زبونِ کردار و آیین خود می‌گردند و به خانه دروغ کشیده می‌شوند. 

دربارهً دروجودِمانه (خانه دروغ) نیز زرتشت اشاره می‌کند: بدکاران، بداندیشان و دروغگویان، پیوسته در خانهً دروغ می‌باشند. این مکان نیز در ادبیات و فرهنگ دینی ساسانی به دوزخ تبدیل شده است؛ دوزخی که انواع گوناگون حیوانات درنده، مار و عقرب برای آزار و رنج بدکاران وجود دارد. در حالی که با نگرش در گفتار زرتشت متوجه خواهیم شد که منظور از خانه دروغ، همان اندوه و پریشانی روحی و روانی است که انسان با کژاندیشی و کردار نادرست به آن دچار خواهد شد و انسان به‌جایی خواهد رسید که از عذاب وجدان خود نمی‌تواند رهایی یابد، بنابراین همواره با اضطراب و پریشانی زندگی خواهد کرد و در حقیقت زندگی او تبدیل به جهنم خواهد شد. 
به این ترتیب بهشت و جهنم را انسان با اندیشه و رفتارش برای خود رقم خواهد زد و جایگاهی نیست که خداوند از پیش برای خوشگذرانی و یا عذاب او آماده کرده باشد. 

جهان پس از مرگ طبق اعتقاد یهود

طبق اعتقاد یهودیت ، روح انسان بلافاصله پس از مرگ و تدفین در دادگاه ا-لهی بر اساس اعمالش مورد قضاوت واقع شده و بر اساس آن تعیین تکلیف می گردد. اگر فرد صالح باشد در جهان ارواح ( عولام هَنشاموت) که دنیایی است شبیه آخرت قرار می گیر که از آرامش و نعماتی شبیه به جهان آخرت تا روز قیامت بهره‌مند می گردد ولی اگر فرد خطا کار باشد تنبیه و جریمه او از همان هنگام شروع می گردد. که پس از پایان دوران کیفر و مجازات ، بر اساس اعمال نیکش از نعمات جهان ارواح بهره مند می گردد تا زمان احیای مردگان و رستاخیز. که در روز رستاخیز، بسیاری از افراد ( بجز گروه خاصی از خطاکاران) احیاء می گردنند که گروهی مستوجب مجازات جاودانه می گرددند ولی بقیه از جهان آخرت که شامل دو مرحله است برخوردار می گردند. مرحله اول زندگی مادی است شبیه به زندگی حضرت آدم و حوا قبل از خطا در باغ عدن و سپس بتدریج جسم انسان نیز تعالی یافته و جنبه روحانی و معنوی می یابد ( همانند جسم حضرت الیاس نبی که طبق اعتقاد یهود زنده و بدون نیاز به گذر از معبر مرگ به جهان آخرت رسیده است) و مرحله دوم جهان آخرت که کاملا معنوی و روحانی و بهره بردن و پیوستن به نور لایزال الهی است شروع می گردد.

آیاتی از کتاب انجیل

25  و ستارگان از آسمان فرو ریزند و قوای افلاک متزلزل خواهد گشت.

24  و در آن روزهای بعد از آن مصیبت خورشید تاریک گردد و ماه نور خود را بازگیرد،

23  لیکن وای بر آبستنان و شیردهندگان در آن ایّام، زیرا تنگی سخت بر روی زمین و غضب بر این قوم حادث خواهد شد.

25  و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امّت‌ها روی خواهد نمود به‌سبب شوریدن دریا و امواجش.

26  و دلهای مردم ضعف خواهد کرد ازخوف و انتظار آن وقایعی که برربع مسکون ظاهر می‌شود، زیرا قوّات آسمان متزلزل خواهد شد.

31  امّا چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدّس خویش آید، آنگاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست،

32  و جمیع امّت‌ها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا می‌کند، به قسمی که شبان میشها را از بزها جدا می‌کند.

33  و میشها را بر دست راست و بزها را بر چپ خود قرار دهد.

34  آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید، بیایید ای برکت یافتگان ازپدر من و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شده است، به میراث گیرید.

35  زیرا چون گرسنه بودم مرا طعام دادید، تشنه بودم سیرآبم نمودید، غریب بودم مرا جا دادید،

36  عریان بودم مرا پوشانیدید، مریض بودم عیادتم کردید، در حبس بودم دیدن من آمدید.

37  آنگاه عادلان به پاسخ گویند، ای خداوند، کی گرسنهات دیدیم تا طعامت دهیم، یا تشنهات یافتیم تا سیرآبت نماییم،

38  یا کی تو را غریب یافتیم تا تو را جا دهیم یا عریان تا بپوشانیم،

39  و کی تو را مریض یا محبوس یافتیم تا عیادتت کنیم؟

40  پادشاه در جواب ایشان گوید، هرآینه به شما می‌گویم، آنچه به یکی از این برادران کوچکترین من کردید، به من کرده‌اید.

41  پس اصحاب طرف چپ را گوید، ای ملعونان، از من دور شوید در آتش جاودانی که برای ابلیس و فرشتگان او مهیّا شده است.

42  زیرا گرسنه بودم مرا خوراک ندادید، تشنه بودم مرا آب ندادید،
43  غریب بودم مرا جا ندادید، عریان بودم مرا نپوشانیدید، مریض و محبوس بودم عیادتم ننمودید.
44  پس ایشان نیز به پاسخ گویند، ای خداوند، کی تو را گرسنه یا تشنه یا غریب یا برهنه یا مریض یا محبوس دیده، خدمتت نکردیم؟
45  آنگاه در جواب ایشان گوید، هرآینه به شما می‌گویم، آنچه به یکی از این کوچکان نکردید، به من نکرده‌اید.
46  و ایشان در عذاب جاودانی خواهند رفت، امّا عادلان در حیات جاودانی.