اى قوم من! چرا من شما را به سوى نجات دعوت مىکنم، اما شما مرا بسوى آتش فرا مىخوانید؟! (41)
آیا آنها روى زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از اینها برتر بودند; ولى خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعى نداشتند! (21)
آیا نمىدانى که خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است مىداند; هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمىکنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمىکنند مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست، و نه تعدادى کمتر و نه بیشتر از آن مگر اینکه او همراه آنهاست هر جا که باشند، سپس روز قیامت آنها را از اعمالشان آگاه مىسازد، چرا که خداوند به هر چیزى داناست! (7)
و چه بسیار نشانهاى (از خدا) در آسمانها و زمین که آنها از کنارش مىگذرند، و از آن رویگردانند! (105)
آنها در حضور تو مىگویند: «فرمانبرداریم»; اما هنگامى که از نزد تو بیرون مىروند، جمعى از آنان بر خلاف گفتههاى تو، جلسات سرى شبانه تشکیل مىدهند; آنچه را در این جلسات مىگویند، خداوند مىنویسد. اعتنایى به آنها نکن! (و از نقشههاى آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توکل کن! کافى است که او یار و مدافع تو باشد. (81)
مگر آنها که با همپیمانان شما، پیمان بستهاند;یا آنها که به سوى شما مىآیند، و از پیکار با شما، یا پیکار با قوم خود ناتوان شدهاند; (نه سر جنگ با شما دارند، و نه توانایى مبارزه با قوم خود.) و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلط مىکند تا با شما پیکار کنند. پس اگر از شما کنارهگیرى کرده و با شما پیکار ننمودند، (بلکه) پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمىدهد که متعرض آنان شوید. (90)
درجات (مهمى) از ناحیه خداوند، و آمرزش و رحمت (نصیب آنان مىگردد); و (اگر لغزشهایى داشتهاند،) خداوند آمرزنده و مهربان است. (96)
به خاطر بیاورید روزى را که (خداوند) مىگوید: «همتایانى را که براى من مىپنداشتید، بخوانید (تا به کمک شما بشتابند!)» ولى هر چه آنها را مىخوانند،جوابشان نمىدهند; و در میان این دو گروه، کانون هلاکتى قراردادهایم! (52)
اما آن کشتى مال گروهى از مستمندان بود که با آن در دریا کار مىکردند; و من خواستم آن را معیوب کنم; (چرا که) پشت سرشان پادشاهى (ستمگر) بود که هر کشتى (سالمى) را بزور میگرفت! (79)
و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزى، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند! (7)
هر یک از این دو گروه را از عطاى پروردگارت، بهره و کمک مىدهیم; و عطاى پروردگارت هرگز (از کسى) منع نشده است. (20)
و بالهاى تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» (24)
هنگامى که به سخنان تو گوش فرامىدهند، ما بهتر مىدانیم براى چه گوش فرا مىدهند; (و همچنین) در آن هنگام که با هم نجوا مىکنند; آنگاه که ستمگران مىگویند: «شما جز از انسانى که افسون شده، پیروى نمىکنید!» (47)
تنها چیزى که بعد از آمدن هدایت مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود (که از روى نادانى و بىخبرى) گفتند: «آیا خداوند بشرى را بعنوان رسول فرستاده است؟!» (94)
و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافى) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف نخورید! هر کس که بىنیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خوددارى کند; و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتى که مىکشد،) از آن بخورد. و هنگامى که اموالشان را به آنها بازمىگردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند براى محاسبه کافى است. (6)
گروهى از آنان به سخنانت گوش فرامىدهند، اما هنگامى که از نزد تو خارج مىشوند به کسانى که علم و دانش به آنان بخشیده شده (از روى استهزا) مىگویند: «(این مرد) الان چه گفت؟!» آنها کسانى هستند که خداوند بر دلهایشان مهر نهاده و از هواى نفسشان پیروى کردهاند (از این رو چیزى نمىفهمند)! (16)
آنها گفتند: «چیزى جز همین زندگى دنیاى ما در کار نیست; گروهى از ما مىمیرند و گروهى جاى آنها را مىگیرند; و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمىکند!» آنان به این سخن که مىگویند علمى ندارند، بلکه تنها حدس مىزنند (و گمانى بىپایه دارند)! (24)
12 به توسّط سِلوانُس که او را برادر امین شما میشمارم، مختصری نوشتم و نصیحت و شهادت میدهم که همین است فیض حقیقی خدا که بر آن قائم هستید.
5 و ایشان حساب خواهند داد بدو که مستعّد است تا زندگان و مردگان را داوری نماید.
13 بلکه بقدری که شریک زحمات مسیح هستید، خشنود شوید، تا در هنگام ظهور جلال وی شادی و وجد نمایید.
7 پس شما را که ایمان دارید اکرام است، لکن آنانی را که ایمان ندارند، آن سنگی که معماران ردّ کردند، همان سر زاویه گردید،
23 چون او را دشنام میدادند، دشنام پس نمیداد؛ و چون عذاب میکشید تهدید نمینمود، بلکه خویشتن را به داور عادل تسلیم کرد.
15 زیرا که شاید بدینجهت ساعتی از تو جدا شد، تا او را تا به ابد دریابی.
22 معهذا منزلی نیز برای من حاضر کن، زیرا که امیدوارم از دعاهای شما به شما بخشیده شوم.
10 تا شما به طریق شایستهٔٔ خداوند به کمال رضامندی رفتار نمایید و در هر عمل نیکو بار آورید و به معرفت کامل خدا نمّو کنید،
17 که در آن عدالت خدا مکشوف میشود، از ایمان تا ایمان، چنانکه مکتوب است که عادل به ایمان زیست خواهد نمود.
13 مشارکت در احتیاجات مقدّسین کنید و در مهمانداری ساعی باشید.
12 شب منقضی شد وروز نزدیک آمد. پس اعمال تاریکی را بیرون کرده، اسلحه نور را بپوشیم.
18 لکن میگویم آیا نشنیدند؟ البتّه شنیدند، صوت ایشان در تمام جهان منتشر گردید و کلام ایشان تا اقصای ربع مسکون رسید.
4 لکن وَحْی بدو چه میگوید؟ اینکه هفت هزار مرد بجهت خود نگاه داشتم که به نزد بَعْل زانو نزدهاند.
16 و چون نوبر مقدّس است، همچنان خمیره و هرگاه ریشه مقدّس است، همچنان شاخهها.
8 و چرا نگوییم،چنانکه بعضی بر ما افترا میزنند و گمان میبرند که ما چنین میگوییم، بدی بکنیم تا نیکویی حاصل شود؟ که قصاص ایشان به انصاف است.