من امروز انسان موفقی هستم زیرا دوستی داشتم که به من اعتقاد داشت و نمی خواستم او را نا امید کنم. “آبراهام لینکلن”
اجازه دهید همیشه با لبخند با هم روبرو شویم، زیرا لبخند سرآغاز عشق است. “مادر ترزا”
انتخاب هایی که در طول زندگی می کنیم بیشتر از توانایی های ما حقیقت وجودی مان را نشان می دهند. “جی کی رولینگ”
اغلب شکست های زندگی برای افرادی رخ داده که موقع تسلیم شدن نمی دانستند چقدر به موفقیت نزدیک شده اند. “توماس ادیسون”
دوست انسان کسی است که به او آزادی کامل می دهد تا خودش باشد. “جیم موریسون”
اگر خودتان طرح زندگی خود را طراحی نکنید، احتمالا در طرحی که دیگران کشیده اند می افتید، حدس بزنید آن ها برای شما چه نقشه ای خواهند داشت؟ فکر نمی کنم چیز زیادی باشد! “جیم ران”
مصمم شوید که کارى باید صورت گیرد، سپس راه انجام آن را خواهید یافت. “آبراهام لینکلن”
اولین گام انسان به سوی موفقیت زمانی است که از اسارت در محیطی که در آن برای اولین بار خودش را شناخته دست بردارد. “مارک کین”
مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدستآورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آوردهاید دوست داشتهباشید. “جرج برنارد شاو”
مرد موفق کسی است که بتواند با آجرهایی که دیگران برایش پرتاب می کنند ساختمانی با پی محکم بسازد. “دیوید برینکلی”
هنگامی که در شادی به روی انسان بسته می شود بلافاصله در دیگری باز می شود اما ما آنقدر به در بسته خیره می شویم که در باز شده را نمی بینیم. “هلن کلر”
هر تفکر و اندیشه ای که به نفع بشریت باشد خوبست.هر اندیشه ای که سودرسان بشریت باشد خوبست. و هر اندیشه ضد بشری بد است.هر اندیشه ای که خشنودی خدا را داشته باشد خوبست.زیرا رضایت خداوند هست که انسانها را به سر منزل رستگاری و خوبی رهنمود میکند. این اندیشه خوب چه در انسانها گیاهان حیوانات و کمک به بشریت باشد خوبست.مهربانی خوبست آیا مهربانی با تفکر تعقل بهتر هست آری مهربانی با تفکر تعقل عالیست.هر کاری که در آن تعقل و تفکر بکار درست آید خوبست.زیرا در هر کار خیر نیکی ورزیدن به بشریت خوبست.انسانهایی که توان بدنی آنها در معلولیت هست آنها که روشن بین درون نابینایان.کم توانان ذهنی و معلولیت جسمی آنها توانمند میشوند در توان دیگر خود یک نابینا در درون خود جهانی دارد که حس های او هست حس های قوی در مهربانی در هر توانیابی که توانایی خود را افزایش میدهد در معلولیت ذهنی مهربانی و توانمند شدن در کار آموزان آن. و انسانها میتوانند در کمک زنجیره به هم آن رشد و شکوفایی را با تخصص های خود افزایش و رشد دهند زیرا خداوند کمال گرفتن و رشد را دوست دارد.و کمک به هم زیرا غرور مایه آفت در انسانی هست.همه ما باید توانمان را افزایش دهیم در کاری که به نیکی انجامد در هر صنف شغلی و خدمتی و کاری که انسان هست میتواند نیکو کار کند و انجام کار نیکو در بستر خانواده خود شخص به رشد و درستی آن در پویایی و عاقبت نیک هست. زیرا این بستر درخت خانواده زنجیره تداوم نسلها میشود.و آنی هم که در این بستر بتواند خانواده تشکیل دهد و نیکو باشد از رفتار نیکو به عنوان بزرگ خانواده در سر مشق اعضای خانواده میشود زیرا در رضایت خدا بزرگی را نیکویی و سر مشق شدن دانسته و خدا او را جلال و عزت هم در بستر خانواده و هم در بستر جامعه در رفتار و خدمت نسل او قرار میدهد.
درآیین زرتشت منجی گرایی یعنی اعتقاد به نجات دهنده ای که در آخرالزمان ظهور میکند کاملا وجود داشته است و از آن به عنوان سوشیانس یا سوشیانت نام برده شده است و در چند جا به نام استوت ارت آمده است . سوشیانت به معنای سود دهنده و پیروز است.
-"فر کیانی نیرومند مزدا آفریده را میستاییم... فری که از آن سوشیانت پیروزمند و دیگر یاران اوست.بدان هنگام که گیتی را نو کنند (اوستا، یشت 19، فقرات 87 و 88)
خوبیها جایگزین میشود و شیاطین از او فرار میکنند.
در اوستا برخی موارد زرتشت خود را سوشیانت یعنی نجاتدهنده میخواند.
(ای مزدا و ای اشاکی خواهم دانست که شما نسبت به کسی که در پی تباه کردن من است قادر هستید آنچه پاداش نیک نهاد است باید از آن آگاه شوم سوشیانت را «نجاتدهنده را» آرزوی آن است که از قسمت خویش بهرهمند باشد)
مقصود زرتشت در اینجا از سوشیانت خودش میباشد و خود را سوشیانت و رهاننده مینامد.