محمّد بن عبداللّه (نام کامل به عربی: أَبُو الْقَاسِم مُحَمَّد بْن عَبْد الله بْن عَبْد المُطَّلِب بْن هَاشِم؛ حدود ۵۳ قبل از هجرت/۵۷۰ میلادی – ۱۱ هجری قمری/۶۳۲ میلادی) بنیانگذار و پیامبر اسلام و به اعتقاد مسلمانان، آخرین پیامبر در سلسلهٔ پیامبران الهی و تحویلدهندهٔ قرآن و تجدیدکننده آیین یکتاپرستی (دین حنیف) است. او همچنین به عنوان یک سیاستمدار، رئیس دولت، بازرگان، نظریهپرداز دینی، خطیب، قانونگذار، اصلاحگر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی ادیان، مأمور تعلیم فرمانهای الله یا همان خدای مسلمانان بهشمار میرود و بین آنها ملقب به «رسولالله» میباشد.
وقایع مربوط به زندگانی محمّد، نسبت به دیگر رهبران دینی پیش از وی، به صورت کاملتری در منابع تاریخی، بیان شده و دربارهٔ او گزارشهای فراوانی در دست است؛ اگر چه مثل سایر شخصیتهای تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمامی جزئیات زندگیاش روشن نیست و طی قرنها بین موافقان و مخالفانش مورد مناقشه بودهاست. او حدود سال ۵۳ ق. ه/۵۷۰ م، در مکه در سرزمین حجاز واقع در شبه جزیره عربستان به دنیا آمد. در دوران جوانی به بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در ۲۵ سالگی ازدواج کرد. محمد که از روش زندگی مردم مکه ناخشنود بود، گهگاه در غار حرا در یکی از کوههای اطراف آن دیار به تفکر و عبادت میپرداخت. به باور مسلمانان، محمد در همین مکان و در حدود ۴۰ سالگی از طرف خدا به پیامبری برگزیده، و وحی بر او فروفرستاده شد. در نظر آنان، دعوت محمد همانند دعوت دیگر پیامبرانِ کیش یکتاپرستی مبنی بر این بود که خداوند (الله) یکتاست و تسلیم شدن برابر خدا راه رسیدن به اوست.
عبدالله بن عمر درباره حکم خون پشه سؤال کردند
عجیب این جا است: آنان که خون عزیزترین انسانهای روی کره زمین را بیباکانه میریزند
ببینید از من درباره خون پشه میپرسید، در حالی که فرزند پیامبر خدا را کشتند
در حالی که درباره او و برادرش شنیدم که پیامبر میفرمود: «هما ریحانتان من الدنیا».5
تلاش هایی برای مخدوش کردن چهره قیام عاشورا که کارگر نیفتاد
* بسیار تلاش شد که چهره این قیام مخدوش شود. مگر نگفتند حسین (ع)
مگر نگفتند حسین (ع) می خواست قدرت را در دست بگیرد؟ مگر نگفتند
حیاتی که بیدار کننده و زنده است و این قیام پاسخی به این ندا بود.
آن که می خواهد با تمام وجود لبیک بگوید، ممکن است زبان او نچرخد. لبیک را کسی باید بگوید
که پاک و خالص است. کسانی که در قیام مشارکت کردند، یا تمام وجود حضور پیدا کردند. از آسایششان گذشتند.
آدم ساده دل و ساده بینی بود و به رغم آن که سابقه پدر و برادرش را می دانست،
فریب مردم را خورد و این اتفاق ثمره این ساده دلی بود؟ مگر در زمان حرکت
و پیش از آن نبودند عده ای که برخی از آن خیرخواه هم بودند و می خواستند حسین (ع)
را از این حرکت منصرف کنند؟ مگر نگفتند حسین (ع) آدم لجوجی بود؟
چرا این همه تلاش برای مخدوش کردن چهره این قیام کارگر نیفتاد؟
چرا به رغم این همه تلاش برای خاموش کردن این شعله، بر پا ماند و روشن تر شد؟ چون ناب بود.
اگر بگوییم حسین (ع) تنها متعلق به مسلمانان است به بیراهه رفته ایم. آنچنان که در مراسم اربعین حسینی می بینیم که از مذاهب مختلف و آیین های گوناگون از کشورهای اروپایی، امریکایی و شرق آسیا در راهپیمایی اربعین حاضر می شوند. موکب و حسینیه مسیحیان به نام "عیسی بن مریم" که در راه رسیدن به کربلا به زائران خدمت رسانی می کند، از نمونه های آن است. نمونه ی دیگر، کارکنان بودائی شرکت "ترایم" از چین هستند که در مراسم اربعین حضور دارند. آنها به احترام سید و سالار شهیدان، أبا عبدالله الحسین (ع) کار خود را برای چند روز تعطیل می کنند و با برپایی یک ایستگاه صلواتی، به خدمت کردن به زائرین امام حسین (ع) که با پای پیاده به سمت کربلا در حرکت هستند، می پردازند. آنها در این ایستگاه صلواتی به مردم آب، چای، میوه و حتی شارژ تلفن همراه می دهند تا زائران بتوانند نیازهای خود را برطرف کنند.
مدیر شرکت "ترایم" می گوید: "امام حسین مرد بزرگی بود. ما می دانیم حسین کیست و چه حادثه ای برای او رخ داد. ما خود را با این مردم (زائرین) یک خانواده می دانیم و با آنان ابراز همدردی می کنیم." اینها نمونه های کوچکی از عاشقان حسین (ع) در سراسر دنیا هستند که مسلمان هم نمی باشند. این حرارت عشق حسین است که در جهان پیچیده و هر انسانی که گرمای این عشق را حس کند مجذوب آن می شود