✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

حضرت محمد (ص)

جنگ علیه پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم  تنها با مسخره کردن و اذیت و آزار روانی تمام نمی‌شد؛ بلکه فراتر از این رفته و به شکنجه و آزار جسمی رسید و این امر تا حدی دامنه‌ای گسترده و وسیع به خود گرفت که دشمن خدا، امیه بن خلف، بر چهره پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم  آب دهان انداخت

حتی بعد از هجرت، دشمنان جدید با شیوه‌های جدید به دشمنی و آزار پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم  روی آوردند و پس از آنکه دشمنی با پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم  منحصر در قریش مکه بود، افرادی از منافقان که همسایه پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم  بودند، به دشمنی با او برخاستند و علاوه بر اینها یهودیان، فارسها، روم و همپیمانانشان دشمنان دیگری بودند که قدعلم نمودند. در ابتدای امر دشمنان پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم  در مکه هر چند به ناسزا گفتن و مسخره کردن و محاصره و زد و کوب مختصر، برخاسته بودند، امّا به این هم اکتفا ننمودند و به دشمنی و رویارویی مسلحانه و نظامی شدید که جنگ و گریز در بر داشت برخاستند و این امر به فاجعه‌ای تبدیل شده بود که نتیجه‌ای جز ضررهای مالی و جانی در پی نداشت

قریشیان به موجب پیمان‌های قبیله‌ای، نمی‌توانستند به پیغمبر(ص) آسیب جانی برسانند؛ زیرا در این صورت با بنی‌هاشم درگیر می‌شدند و ممکن بود تیره‌های دیگر هم وارد کارزار شوند و کار دشوار شود. به همین دلیل مخالفت آنان با پیامبر(ص)، از حدّ بدگویی و آسیب رساندن‌های جزئی بیشتر نبود، اما به نومسلمانان بی‌پناه، تا آنجا که می‌توانستند آسیب می‌رساندند

با شدت گرفتن دشمنی قریش با پیامبر(ص) ‌و سخت‌گیری و آزار پیروان او، پیامبر(ص) ناچار به نومسلمانان دستور داد به حبشه هجرت کنند و به آنها گفت: «در آن سرزمین پادشاهی است که کسی از او ستم نمی‌بیند، به آنجا بروید و بمانید تا خداوند شما را از این مصیبت برهاند.» وقتی قریش از هجرت مسلمانان به حبشه آگاه شدند، عمرو بن عاص و عبدالله بن ابی ربیعه را نزد نجاشی پادشاه حبشه فرستادند تا آنان را بازگردانند. نجاشی پس از شنیدن سخنان نمایندگان قریش و پاسخ‌های مسلمانان، از سپردن آنان به نمایندگان قریش امتناع کرد و نمایندگان قریش به مکه بازگشتند.

حضرت محمد رسول الله (ص)

طی سیزده سال دعوت در مکه، تعداد اندکی به اسلام گرویدند که با مخالفت قبیله قریش و برخی دیگر از قبیله‌های عرب روبه‌رو شدند و با آنان با خشونت رفتار می‌شد. محمد برای رهایی از این آزار و اذیت‌ها به همراه پیروان خویش، در سالی که بعدها مبدأ تقویم هجری شمسی و قمری شد، به شهر یثرب — که بعدها مدینة النبی نامیده شد — هجرت کرد. او در مدینه توانست قبایلِ درحال‌ستیزِ اوس و خزرج را متحد کند. وی بر پایهٔ مسلمانان مهاجر مکه و مردم مدینه جامعه و دولتی نوین با نام اُمَّت تأسیس کرد.

جاهلان آن گاه که از هر دری ناامید می شوند به طرح معماها و خواسته های عجیب و غریب روی می آورند. درست مثل آنچه درباره ی پیامبر صلی الله علیه و آله روی داد. آنان ناامید از هر جا در صدد برآمدند از پیامبر صلی الله علیه و آله خواسته هایی طلب کنند که در آوردن آن عاجز بماند و بطلان دینش ثابت شود.

1- سرزمین ما خشک است، از خدا بخواه آب هایی در این سرزمین جاری شود.

2- باید باغی در اختیار داشته باشی که از میوه های آن بهره مند شویم و در میان آن آب جاری باشد.

3- آسمان را قطعه قطعه بر سر ما فرو ریزی.

4- خدا و فرشتگان را حاضر کنی.

5- کاخی از طلا داشته باشی.

6- به سوی آسمان بروی و تا نامه ای که نبوتت را تصدیق کند از آسمان نیاوری، ایمان نمی آوریم

وقتی قریش نتوانستند یاران پیامبر صلی الله علیه و آله را از حبشه باز گردانند و دیدند که اسلام به خارج از حجاز هم نفوذ کرده با هم مشورت کردند تا راهی برای تسلیم شدن پیامبر و یارانش پیدا کنند. لذا قرار شد عهدنامه ای امضاء کنند که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و یاران و خاندانش را در محاصره قرار دهند. بدین ترتیب که احدی حق نداشته باشد با آنان رفت و آمد کند. قریش این عهد نامه را در صندوقچه ای درون کعبه گذاشتند.

از آن پس ناگزیر پیامبر صلی الله علیه و آله و یارانش در بیرون مکه در درّه ای بنام «شعب ابی طالب» به سر می بردند، و زندگی آنان در کمال سختی و ناراحتی می گذشت، و با وجود این هرچه دشمن به پیامبر پیشنهاد می داد که از دعوت خود دست بردارد تا او را آزاد کنند، او نمی پذیرفت و تسلیم آنان نمی شد. آن همه فشارها و سختی ها که بر او و امت او گذشت و حتی گرسنگی و محرومیت و خطر دشمنان، او را از پای در نیاورد. او همچنان به آینده انسانها و نجات ملت ها می اندیشید و به یاران خود نوید پیروزی می داد.

حضرت محمد (ص)

محمّد بن عبداللّه (نام کامل به عربیأَبُو الْقَاسِم مُحَمَّد بْن عَبْد الله بْن عَبْد المُطَّلِب بْن هَاشِم‎؛ حدود ۵۳ قبل از هجرت/۵۷۰ میلادی – ۱۱ هجری قمری/۶۳۲ میلادی) بنیان‌گذار و پیامبر اسلام و به اعتقاد مسلمانان، آخرین پیامبر در سلسلهٔ پیامبران الهی و تحویل‌دهندهٔ قرآن و تجدیدکننده آیین یکتاپرستی (دین حنیف) است. او همچنین به عنوان یک سیاستمدار، رئیس دولت، بازرگان، نظریه‌پرداز دینی، خطیب، قانون‌گذار، اصلاح‌گر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی ادیان، مأمور تعلیم فرمان‌های الله یا همان خدای مسلمانان به‌شمار می‌رود و بین آنها ملقب به «رسول‌الله» می‌باشد.

وقایع مربوط به زندگانی محمّد، نسبت به دیگر رهبران دینی پیش از وی، به صورت کامل‌تری در منابع تاریخی، بیان شده و دربارهٔ او گزارش‌های فراوانی در دست است؛ اگر چه مثل سایر شخصیت‌های تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمامی جزئیات زندگی‌اش روشن نیست و طی قرن‌ها بین موافقان و مخالفانش مورد مناقشه بوده‌است. او حدود سال ۵۳ ق. ه‍/۵۷۰ م، در مکه در سرزمین حجاز واقع در شبه جزیره عربستان به دنیا آمد. در دوران جوانی به بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در ۲۵ سالگی ازدواج کرد. محمد که از روش زندگی مردم مکه ناخشنود بود، گهگاه در غار حرا در یکی از کوه‌های اطراف آن دیار به تفکر و عبادت می‌پرداخت. به باور مسلمانان، محمد در همین مکان و در حدود ۴۰ سالگی از طرف خدا به پیامبری برگزیده، و وحی بر او فروفرستاده شد. در نظر آنان، دعوت محمد همانند دعوت دیگر پیامبرانِ کیش یکتاپرستی مبنی بر این بود که خداوند (الله) یکتاست و تسلیم شدن برابر خدا راه رسیدن به اوست.

گزارش تصویری/ غار حرا

امام حسین علیه‌السلام

حضرت امام حسین بن علی (ع) از محور‌های وحدت و چهره‌های برجسته و شاخص شیعه و همواره یکی از معترضین سرسخت نسبت به سیاست‌ها و ظلم‌های امویان


عکاس-حسام الدین شفیعیانآهنگ یا رسول الله از حسام لرنژادآیا شهاب سنگی عظیم ۲ ماه دیگر زمین را نابود می‌کند؟امامان - امام محمد بن علی الباقر ع-ایشان بواسطه

امام حسین علیه‌السلام

صحتی: خوش‌بختانه مخاطب اندیشه‌ها و برخی از سخنان امام حسین(ع)، انسان بما هو انسان است. یعنی زمانی که امام حسین(ع) برخی از سخنان را فرموده‌اند، نمی‌خواستند تنها با مسلمانان سخن گفته باشند، بلکه به این توجه داشتند که مخاطب ایشان، انسان است. با مذهب او کاری نداشته است. نمونه‌اش همین است: و کونوا احرارا فی دنیاکم. مخاطب این سخن همه انسان‌ها هستند
 پیش از آنکه شخص امام حسین(ع) را بکشند، ترور شخصیت ایشان را پیش از عاشورا شروع کرده بودند، از زمان معاویه، مخصوصا در شامات و بعد این را به حجاز و عراق توسعه داده بودند. تحریف اندیشه‌های امام حسین(ع) قبل، هم‌زمان و بعد از عاشورا بوده. لذا بعد از عاشورا، ابتدا موضع‌گیری‌های فرزندان و جانشینان امام حسین(ع) و سپس پیروان امام کاملا دفاعی بوده. مثل کار امام حسین(ع). همان‌طور که مبارزه ایشان، دفاع بود، بعد از آن از اندیشه هم دفاع صورت گرفت و به اصطلاح، پاسخ‌گویی به حملات و اتهامات عقیدتی بود.
امام حسین(ع) را ابتدا ناجوانمردانه به ارتداد متهم کردند، سپس کشتند. بعد از کشتن ایشان هم تلاش کردند به این فاجعه مشروعیت ببخشند. 

اگر بگوییم حسین (ع) تنها متعلق به مسلمانان است به بیراهه رفته ایم. آنچنان که در مراسم اربعین حسینی می بینیم که از مذاهب مختلف و آیین های گوناگون از کشورهای اروپایی، امریکایی و شرق آسیا در راهپیمایی اربعین حاضر می شوند. موکب و حسینیه مسیحیان به نام "عیسی بن مریم" که در راه رسیدن به کربلا به زائران خدمت رسانی می کند، از نمونه های آن است. نمونه ی دیگر، کارکنان بودائی شرکت "ترایم" از چین هستند که در مراسم اربعین حضور دارند. آنها به احترام سید و سالار شهیدان، أبا عبدالله الحسین (ع) کار خود را برای چند روز تعطیل می کنند و با برپایی یک ایستگاه صلواتی، به خدمت کردن به زائرین امام حسین (ع) که با پای پیاده به سمت کربلا در حرکت هستند، می پردازند. آنها در این ایستگاه صلواتی به مردم آب، چای، میوه و حتی شارژ تلفن همراه می دهند تا زائران بتوانند نیازهای خود را برطرف کنند.

 مدیر شرکت "ترایم" می گوید: "امام حسین مرد بزرگی بود. ما می دانیم حسین کیست و چه حادثه ای برای او رخ داد. ما خود را با این مردم (زائرین) یک خانواده می دانیم و با آنان ابراز همدردی می کنیم." اینها نمونه های کوچکی از عاشقان حسین (ع) در سراسر دنیا هستند که مسلمان هم نمی باشند. این حرارت عشق حسین است که در جهان پیچیده و هر انسانی که گرمای این عشق را حس کند مجذوب آن می شود

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهمالّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهمقرآن کریم-سوره ی احزاب ای کسانی که به خدا ایمانعکاس-حسام الدین شفیعیانالّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم