اى فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب مىکنند و با زبان مىگویند: «ایمان آوردیم سذللّه و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهى از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش مىدهند، تا دستاویزى براى تکذیب تو بیابند; آنها جاسوسان گروه دیگرى هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند; آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف مىکنند، و (به یکدیگر) مىگویند: «اگر این (که ما مىخواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داورى کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دورى کنید!» (ولى) کسى را که خدا (بر اثر گناهان پىدرپى او) بخواهد مجازاتکند، قادر به دفاع از او نیستى; آنها کسانى هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند; در دنیا رسوایى، و در آخرت مجازات بزرگى نصیبشان خواهد شد. (41)
همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشمهاى تابیده خود را، پس از استحکام،وامىتابید! در حالى که (سوگند و پیمان) خود را وسیله خیانت و فساد قرار مىدهید; بخاطر اینکه گروهى، جمعیتشان از گروه دیگر بیشتر است (و کثرت دشمن را بهانهاى براى شکستن بیعت با پیامبر مىشمرید)! خدا فقط شما را با این وسیله آزمایش مىکند; و به یقین روز قیامت، آنچه را در آن اختلاف داشتید، براى شما روشن مىسازد! (92)
آنها که عهد الهى را پس از محکم کردن مىشکنند، و پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده قطع مىکنند، و در روى زمین فساد مىنمایند، لعنت براى آنهاست; و بدى (و مجازات) سراى آخرت! (25)
فرعون (از این ماجرا آگاه شد و) ماموران بسیج نیرو را به شهرها فرستاد، (53)
و موسى (به بنى اسرائیل) گفت: «اگر شما و همه مردم روى زمین کافر شوید، (به خدا زیانى نمىرسد; چرا که) خداوند، بىنیاز و شایسته ستایش است!» (8)
آنها گفتند: «آیا هنگامى که ما (مردیم و) در زمین گم شدیم، آفرینش تازهاى خواهیم یافت؟! سذللّه ولى آنان لقاى پروردگارشان را انکار مىکنند (و مىخواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسرانى خویش ادامه دهند). (10)
خداوند کسانى را که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند وارد باغهایى از بهشت مىکند که نهرها از زیر (درختانش) جارى است; در حالى که کافران از متاع زودگذر دنیا بهره مىگیرند و همچون چهارپایان مىخورند، و سرانجام آتش دوزخ جایگاه آنهاست! (12)
آیا پروردگارتان فرزندان پسر را مخصوص شما ساخته، و خودش دخترانى از فرشتگان برگزیده است؟! شما سخن بزرگ (و بسیار زشتى) مىگویید! (40)
و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان مىدهیم تا آنان را با قیافههایشان بشناسى، هر چند مىتوانى آنها را از طرز سخنانشان بشناسى; و خداوند اعمال شمارا مىداند! (30)
بسیارى از آنان را مىبینى که در گناه و تعدى، و خوردن مال حرام، شتاب مىکنند! چه زشت است کارى که انجام مىدادند! (62)
این است وسیله پذیرایى از آنها در قیامت! (56)
و اما کسانى که فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جایگاه همیشگى آنها آتش است; هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، آنها را به آن بازمىگردانند و به آنان گفته د: «بچشید عذاب آتشى را که انکار مىکردید!» (20)
و نمىتوانند آنان را یارى کنند، و نه خودشان را یارى مىدهند. (192)
آیا ندیدى کسانى را که گمان مىکنند به آنچه (از کتابهاى آسمانى که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آوردهاند، ولى مىخواهند براى داورى نزد طاغوت و حکام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. اما شیطان مىخواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهههاى دور دستى بیفکند. (60)
و آنچه از کتاب به تو وحى کردیم حق است و تصدیقکننده و هماهنگ با کتب پیش از آن; خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بیناست! (31)
در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراهکننده) از پیروان خود، بیزارى مىجویند; و کیفر خدا را مشاهده مىکنند; و دستشان از همه جا کوتاه مىشود. (166)
پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد; خداوند دقیق و آگاه است! (16)
و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مىبرم از اینکه مرا متهم کنید! (20)
و (در قیامت)، همه آنها در برابر خدا ظاهر مىشوند; در این هنگام، ضعفا ( دنبالهروان نادان) به مستکبران (و رهبران گمراه) مىگویند: «ما پیروان شما بودیم! آیا (اکنون که بخاطر پیروى از شما گرفتار مجازات الهى شدهایم،) شما حاضرید سهمى از عذاب الهى را بپذیرید و از ما بردارید؟» آنها مىگویند: «اگر خدا ما را هدایت کرده بود، ما نیز شما را هدایت مىکردیم! (ولى کار از اینها گذشته است،) چه بیتابى کنیم و چه شکیبایى، تفاوتى براى ما ندارد; راه گریزى براى ما نیست!» (21)
یکى از آنها که از همه عاقلتر بود گفت: «آیا به شما نگفتم چرا تسبیح خدا نمىگویید؟! (28)
خداوند مثالى (دیگر) زده است: دو نفر را، که یکى از آن دو، گنگ مادرزاد است; و قادر بر هیچ کارى نیست; و سربار صاحبش مىباشد; او را در پى هر کارى بفرستد، خوب انجام نمىدهد; آیا چنین انسانى، با کسى که امر به عدل و داد مىکند، و بر راهى راست قرار دارد، برابر است؟! (76)
(در آغاز،) هیچ کس به موسى ایمان نیاورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او; (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند; زیرا فرعون، برترىجویى در زمین داشت; و از اسرافکاران بود! (83)
پس چگونه وقتى به خاطر اعمالشان، گرفتار مصیبتى مىشوند، سپس به سراغ تو مىآیند، سوگند یاد مىکنند که منظور (ما از بردن داورى نزد دیگران)، جز نیکى کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) نبوده است؟! (62)
و بارانى (از سنگ) بر آنها فرستادیم; چه باران بدى بود باران انذارشدگان! (173)
سپس جمعیت دیگرى را بعد از آنها به وجود آوردیم. (31)
آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است»، بطور مسلم کافر شدند; بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانى را که روى زمین هستند هلاک کند، چه کسى مىتواند جلوگیرى کند؟ (آرى،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست; هر چه بخواهد، مىآفریند; (حتى انسانى بدون پدر، مانند مسیح;) و او، بر هر چیزى تواناست.» (17)
براى شما قسم یاد مىکنند تا از آنها راضى شوید; اگر شما از آنها راضى شوید، خداوند (هرگز) از جمعیت فاسقان راضى نخواهد شد! (96)