روزنامه انگلیسی ایندیپندنت، سال گذشته وقتی اجتماع عظیم و شگفت انگیز اربعین در کربلا شکل گرفت و سراسر جامعه بشری را در حیرت فروبرد، مقاله ای در بیان ابعاد عجیب این حرکت عظیم و فلسفه و انگیزه آن نوشت.
ایندیپندنت در بخشی از آن مقاله نوشت:«هرچند اربعین مشخصاً یک مراسم شیعی است ]اما[ سنی ها و حتی مسیحیان، ایزدیها، زرتشتیها و... نیز هم بهعنوان زائر و هم به عنوان خادم زائران در این مراسم شرکت می کنند. اگر به ماهیت انحصاری آیین های دینی توجه کنیم، خواهیم دید که این اتفاق چقدر مهم است و این تنها یک معنا خواهد داشت: مردم ـ فارغ از رنگ و نژاد ـ حسین ابن علی(ع) را نماد فراگیر، بی حد و مرز و فرامذهبی از آزادی و ایثار می دانند.
این همان چیزی بود که به باور این نشریه انگلیسی، دلیل عشق به امام حسین، ورای هرگونه علقه عقیدتی و گرایش مذهبی محسوب می شد.
در یک ارزیابی ساده و گذرا درخواهیم یافت که ایندیپندنت، درست گفته است. ابراز عشق به امام حسین، فراتر از ایمان مذهبی و باور دینی افراد است.
همه ما با اعجاز نویسندگی چارلز دیکنز و توصیفات مسحورکننده و اعجاب انگیز ادبی او آشنایی داریم. نویسنده ای انگلیسی که هرچه باشد، شیعه نیست؛ اما در مورد امام حسین می گوید: من نمی فهمم! اگر منظور امام حسین علیه السلام، جنگ در راه خواسته های دنیایی بود؛ چرا خواهران و زنان و اطفالش همراه او بودند! پس عقل حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام، فداکاری کرد.
بدیهی است که دیکنز صرفا از منظر یک متفکر غربی با «اراده معطوف به قدرت» به کاری که امام در کربلا انجام داد نگاه می کند. معیارهای او هم همان معیارهایی است که از یک متفکر غربی انتظار داریم و می شناسیم؛ اما پیام امام رساتر از آن است که بتوان آن را بربنیاد نگرشهای سخیف بشری به قدرت، به نفع مطامع حقیر بشری برای رسیدن به قدرت، مصادره به مطلوب کرد؛ لذا دیکنز دلیلی نمی یابد جز آنکه بپذیرد هدف امام، احیای اسلام بود؛ اما با دریغ و درد، شبه روشنفکران ما که داعیه روشنفکری شان را اغلب مدیون نشخوار تهنشین های تفکر امثال دیکنز هستند، رویداد عاشورا را رقابت دو فرمانده عرب برای قدرت می خوانند!
آنها به اندازه چارلز دیکنز انگلیسی، اهل تفکر نیستند؛ اما کاش به اندازه او، منصف بودند!
دیکنز در ادامه می گوید: اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او پرچمی برمی افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا می داشتیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرامی خواندیم!
از قضا، توماس کارلایل؛ فیلسوف و تاریخ نگار انگلیسی نیز نظر دیکنز را تایید و آن را تکمیل می کند. او می گوید: بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین و یارانش، ایمانی استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود ثابت کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل رو به رو می شود اهمیّت ندارد.
تردیدی وجود ندارد که مانند هر مورد دیگری برای به کرسی نشاندن عقیده خود و اثبات حقانیت آن، دست به دامن متفکران خارجی نمی شویم و لزومی هم وجود ندارد؛ زیرا راه و آرمان و پیام قیام امام حسین علیه السلام، روشن تر از آن است که نیاز به تبیین و تفسیر و تثبیت و تایید، آنهم به وسیله یک متفکر غیرمسلمان داشته باشد؛ اما این سخنان، برای کسانی که برخاسته از متن جامعه اسلامی اند و عقبه فکری آنها متاثر از عاشورا و امام حسین و ارزش های آن است، می تواند مایه ننگ و شرمساری باشد؛ آنها که مبنا و معنای قیام کربلا را زیر سؤال می برند، اهمیت عزاداری برای امام حسین را مردود می دانند و باورمندان به مکتب جاودانه و همیشه زنده حسینی را به سخره می گیرند.
این در حالی است که پژواک حقانیت راه و آرمان قیام امام حسین، فراتر از آنچه آنها تصور می کنند، مرزها را درنوردیده، اندیشه ها را تسخیر کرده و بزرگان تفکر و دانش بشری را به تأمل واداشته است.
و اما جمله عمیق ادوارد براون؛ مستشرق معروف انگلیسی حجت را بر همگان تمام می کند و این سخن، پاسخ روشنی است به روشنفکران معاند و بیسواد وطنی.
او می گوید: آیا قلبی پیدا می شود که سخن کربلا را بشنود و آغشته با حزن و اندوه نشود؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی و صداقت روحی را در این جنگ اسلامی انکار کنند.
این سخن براون به ما یادآور می شود که حزن و اندوه و عزا در مصیبت امام حسین، به اندازه ای که مورد مذمت و ملامت روشنفکران قرار گرفته است، مذموم نیست. گویی مصیبت بخشی از ابزارهایی است که عاملان و کارگزاران قیام کربلا از آن برای انتقال پیام خود به نسل های آینده بشری، بهره جسته اند.
عقل انسانی نمی تواند بپذیرد که یک جمع قلیل در برابر یک جمعیت کثیر بایستد و مغلوب نشود؛ پس در قیام عاشورا چیزی وجود داشته است که آن را فراتر از محاسبات عقل اعداداندیش بشری قرار داده و در کمال شگفتی، به پیروزی رسانده است و یکی از آن عوامل، مصیبت و گریه بر حسین است. این اشک، به مثابه خونی عمل می کند که به پیام قیام عاشورا، زندگی و شور می بخشد و آن را تا عمیق ترین لایه های تاریخ امروز و آینده بشر، به جریان می اندازد.
از بزرگان و متفکران و نویسندگان و مورخان و سیاستمداران مسلمان و غیر مسلمان دیگری نیز درباره امام حسین و قیام او، سخنانی نقل شده است که ذکر همه آنها در این نوشته نمی گنجد؛ اما لازم است بدانیم که امام حسین و قیام او، خورشید عالمگیری است که همیشه خواهد تابید، حتی اگر خفاش ها کمر به انکار آن ببندند.
نیکلسون (خاورشناس معروف)
بنی امیه، سرکش و مستبد بودند، قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند... و، چون تاریخ را بررسی کنیم، گوید:دین بر ضد فرمانفرمایی تشریفاتی قیام کرد و حکومت دینی در مقابل امپراتوری ایستادگی نمود. بنابر این، تاریخ از روی انصاف حکم میکند که خون حسین «ع» به گردن بنی امیه است.
عبدالرحمان شرقاوی (نویسنده مصری)
حسین (ع)، شهید راه دین و آزادگی است. نه تنها شیعه باید به نام حسین ببالد، بلکه تمام آزاد مردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند.
گیبون (مورخ انگلیسی):
با آن که مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، اما سختیها و مشکلاتی که حضرت حسین «ع» تحمل نموده، احساسات سنگین دلترین خواننده را بر می انگیزد، چندان که یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود مییابد.
یکی دیگر از اهداف قیام امام حسین (ع) که در زیارت اربعین به آن اشاره شده مبارزه با جهل و نجات مردم از ضلالت و گمراهی است. در این زیارت میخوانیم : " امام حسین خون قلبش را در راه تو داد( و نهایت ایثار و فداکاری را کرد) تا بندگانت را از جهل ونادانی و حیرت و سرگردانی نجات دهد".
از زمانی که قیام امام حسین (علیه السلام) با آن شرایط و ویژگیهای خاص اتفاق افتاده است، سوالهایی در میان نخبگان و اندیشمندان و حتی مردم عادی مطرح بوده است که، انگیزه اصلی امام (علیه السلام) از اقدام به چنین کاری چه بوده است؟ آیا دعوت کوفیان فلسفه قیام آن حضرت بوده، یا قیام امام (علیه السلام) علت دعوت کوفیان؟ آیا دستیابی به حکومت، علت اصلی و غایت نهایی این نهضت بوده است یا ایجاد اصلاحات و تغییرهای محدود در ساختار حکومت اسلامی هم میتوانست هدف امام (علیه السلام) را تأمین کند؟
حسین بن علی (ع) هم بر اساس همین رسالت عمده قیام خودش را آغاز کرد اولاً آزاد سازی دین از دستگاه ظالمانه اموی و یزدیان که دین را به اسارت گرفتند و آن را مورد مغضوبیت قرار دادند و خودشان بر دین سلطه پیدا کردند و آن را وسیله ارتزاق خود قرار دادند و جامعه را خفیف کردند. امام حسین جهت اصلی قیامش، آزاد سازی دین است. امیرالمومنین (ع) میفرمایند: غَایَةُ اَلدِّینِ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیُ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ إِقَامَةُ اَلْحُدُود. یعنی امر به معروف از جلوههای دین است. رسالت دیگر نجات جامعه و حفظ شئونات امت اسلامی بر مبنای دین است. لذا از یک طرف که امر به معروف و از طرف دیگر میفرمایند: «برای اصلاح امت جدم حرکت کردهام». این دو رسالت وظیفه به عنوان دو وظیفه قیام سالار شهیدان بود و تحلیل هدف شناسی به همین دو هدف برمیگردد و سایر اهداف در بیانات آن حضرت وجود دارد همه بازگشتش به این دو رسالت عمدهای است که بر عهده همه امامان بوده است البته شرایط خاص حسین بن علی اقتضا میکرد که جور دیگری این مأموریت را انجام دهد. دفاع و صیانت در قیام او به صورت ویژه است.
شخصیت معاویه در نزد مردمان آن زمان و بهویژه شامیان، بهگونهای مثبت تلقی میشد که همین امر قیام علیه او را مشکل میساخت؛ زیرا آنان او را بهعنوان صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، کاتب وحی و برادر همسر پیامبر صلی الله علیه و آله میشناختند و به نظر آنان، معاویه نقش فراوانی در رواج اسلام در منطقه شامات و بهویژه دمشق داشته است.
همچنین از سوی دیگر معاویه میدانست که در پیش گرفتن سیاست خشونت، نتیجه عکس خواهد داد؛ زیرا توجه مردم را به این خاندان بیشتر جلب نموده و در دراز مدّت موجبات نفرت آنها از حکومت معاویه را فراهم خواهد آورد. مهمتر اینکه معاویه در آن زمان، از ناحیه امام حسین علیه السلام -با توجه به شرایط زمانه- احتمال خطر جدی نمیدید و سعی داشت تا با در پیش گرفتن این سیاست، ریشههای خطر را برای درازمدت بخشکاند. در نقطه مقابل امام حسین علیه السلام از هر فرصتی برای زیر سوال بردن حکومت معاویه، بهره میگرفت. نمونه آشکار آن نگاشتن نامه به معاویه و یادآور شدن جنایات و بدعتهای او (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۱۲) و نیز مقابله شدید با ولایتعهدی یزید بود. (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۲۸؛ الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۱۸۶)
بارا میگوید: رابطه مسیحیان با امام حسین علیه السلام نشأت گرفته از این باور مسیحیان است که معتقدند انسانی که در راه دفاع از عقیده خود به شهادت برسد، انسانی بزرگ است و منزلت والایی دارد. بنابراین شهیدی مانند امام حسین(ع) برای آنها یادآور حضرت عیسی(ع) است، به همین دلیل عشق و محبت به امام حسین بر هر مسیحی واجب است.
وی با بیان اینکه اگر فریاد حضرت زینب(س) نبود صدای قیام برادرش به دنیا نمیرسید، افزود: آن حضرت تکمیلکننده نهضت برادر بزرگوارش بود که توانست با فریادهای خود از کربلا تا کوفه و شام پیامهای نهضت را به گوش جهانیان برساند. لذا اگر ابتدای نهضت عاشورا، حسینی بود ادامه آن زینبی است.
آنتوان بارا موفقیت خود را همواره مدیون ابیعبدالله الحسین(ع) دانسته و میگوید: «حسین در اندیشه مسیح» نخستین اثرم است که حدود ۳۰ سال قبل آنرا تألیف کردهام و طی این سالها هرگز باور نداشتهام که چگونه این کتاب را نوشتهام و ایمان دارم اگر ده سال دیگر فرصت بیابم بازهم نخواهم توانست چنین اثری را بیافرینم!
ماربین آلمانی (خاور شناس معروف):
حسین (ع) با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود، به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت. این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هر چه در ظاهر عظیم و استوار باشد، ولی در برابر حق و حقیقت، چون پر کاهی بر باد خواهد رفت.
یکی دیگر از بدعتها، چگونگی مصرف بیتالمال بود؛ زیرا در دوران معاویه، بیت المال به عنوان ثروت شخصی او و دودمانش در آمد و کسی نمیتوانست درباره بیت المال از او بازخواست کند.
امام (ع) زمینه را برای افشای چهره واقعی بنیامیه و یاری دین خدا، فراهم دید و با هدف احیای دین خدا قیام و حرکت خویش را آغاز کرد.
معاویه در بیست سالی که بعد از امام علی(ع) زمام حکومت را بدست گرفته بود خفقان شدیدی را در کوفه ایجاد کرده و امکانات را از عراق دور کرده و به شامات برده بود. به همین دلیل برخی از کوفیان با امام حسین(ع) بیعت کردند.