مزامیر
درباره ایام قدیم تفکرکردهام. درباره سالهای زمانهای سلف. |
جمیع شاخهای شریران را خواهم برید و اماشاخهای صالحین برافراشته خواهد شد.
|
4. شریران چنین نیستند، بلکه مثل کاهند که باد آن را پراکنده میکند
5. ای خد.اوند مرا دریاب و جانم را خلاصی ده، به رحمت خویش مرا نجات بخش
5. زیرا تو خد.ایی نیستی که به شرارت راغب باشی، و گناهکار نزد تو ساکن نخواهد شد
6. قربانیهای عدالت را بگذرانید، و بر خد.اوند توکل نمایید
6. و اما من خسبیده بخواب رفتم و بیدار شدم، زیرا خد.اوند من را تقویت میدهد
7. فرمان را اعلام میکنم خد.اوند به من گفته است، تو فرزند من هستی امروز تو را متولد کردم
5. خد.اوند مرد عادل را امتحان می کند، و اما از شریر و دوستدار ظلم ذات او نفرت میدارد
6. دست تو همة دشمنانت را خواهد گرفت، یمین تو آنانی را که از تو نفرت دارند خواهد دریافت
مزمور پانزدهم
1. مزمور داوید، ای خد.اوند کیست که در خیمة تو منزل کند، و کیست که در کوه مقدس تو ساکن گردد
2. آنکه بیعیب سالک باشد و عدالت را به جا آورد، و در دل خویش راستگو باشد
3. کسی که به زبان خود غیبت ننماید، و به دوست خود بدی نکند و دربارة نزدیکان خویش بدگویی را قبول ننماید
4. که در نظر خود حقیر و خوار است، و آنانی را که از خد.اوند میترسند دوست میدارد، و قسم به ضرر خود میخورد و تغییر نمیدهد
5. نقرة خود را به سود نمیدهد و رشوه بر بیگناه نمیگیرد، آن که این را به جا آوَرَد، تا به ابد لغزش نخواهد خورد
مزمور چهاردهم
1. برای سالار مغنیان، مزمور داوید، احمق در دل خود میگوید که خد.ایی نیست، کارهای خود را فاسد و مکروه ساختهاند و نیکوکاری نیست
2. خد.اوند از آسمان بر بنیآدم نظر انداخت تا ببیند، که آیا فهیم و طالب خدایی هست
3. همه رو گردانیده با هم فاسد شدهاند، نیکوکاری نیست یکی هم نی
4. آیا همة گناهکاران بیمعرفت هستند، که قوم من را میخورند چنانکه نان میخورند، و خد.اوند را نمیخوانند
5. آنگاه ترس بر ایشان مستولی شد، زیرا خد.ا (حامی) حلقه عادلان است
6. مسکین را از تدبیرش که خد.اوند ملجاء اوست، مأیوس میکنید
7. کاش که نجات (بنی) اسرائیل از صیون ظاهر میشد، چون خد.اوند اسیری قوم خویش را برگرداند، یعقوب وجد خواهد نمود و (بنی) اسرائیل شادمان خواهد گردید