✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

ریشه و معنای نام زرتشت

ریشه و معنای نام زرتشت به دیدگاه‌های گوناگونی که دربارهٔ معنی نام زرتشت وجود دارد، می‌پردازد. چون زبان گاتها بسیار کهن است و از دوران کنونی فاصلهٔ زیادی دارد هر یک اوستاشناسان بر مبنائی که خود از آن پیروی می‌کرده‌است، این نام را معنی کرده‌است.[۱] ویندیشمین و مولر آن را به معنی دارندهٔ شتر با جرأت، راسل آن را پسر ستاره

بیشتر از ده شکل برای نام زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زره‌دست و زره‌هشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زَرَثُشْتَره می‌نامد.[۲][۳] در اوستا «زَرَثُشترَه»

. نام زرتشت در زبان فارسی گونه‌های مختلفی مانند زردهشت یا زردشت را نیز شامل می‌شود. در یونانی وی را زورُئَستریس

در جزء دوم این نام اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که نام وی با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی می‌دهد و به همان معنی است که امروز در فارسی می‌باشد.[۵] در گذشته برای شتر از آن جهت که حیوان بسیار مفیدی بود ارج و منزلتی خاص قائل بودند

زرتشت به معنی ستارهٔ درخشان و روشنائی زرین است چون زرنت به معنی درخشان و آسترا (نه اشتر) به معنی ستاره است. کاسل آن را پسر ستاره تصور کرده‌است

اسپیتامه نام خانوادگی زرتشت بوده‌است. در بند دوی همایشت آنجا که همای مقدس همچون دوستی به زرتشت نزدیک می‌شود وی را محترمانه با این نام خطاب می‌کند.[۷]

گاه نیز نام خانوادگی که سپیتمه است، افزوده می‌شود و به صورت زرتشتر سپیتمه یاد می‌شود. البته این نام خانوادگی را امروزه سپنتمان یا اسپنتمان می‌گویند[۸] که به معنی خاندان سفید است

 گروهی از دانشمندان زرتشت را از خراسان ( خاور ایران ) می دانند.


غزل شماره 89 یا رب سببی ساز که یارم به/دیوار شهر/ روی دیوار شهر نوشته بودم از

جشن فروردینگان

فَروَردینگان یا فرودُگ یکی از جشن‌های ماهانهٔ زرتشتی است. روز برگزاری این جشن نوزدهم فروردین‌ماه است. فروردینگان جشنی است برای یادبود درگذشتگان و از آنجا که در دین زرتشت، آیین‌های سوگواری به اشکالی که می‌شناسیم، وجود ندارد، این مراسم به صورت جشن برگزار می‌شود و مردم روان درگذشتگان را هم در شادی خود شرکت می‌دهند.

روز نوزدهم هر ماه «فروردین» نام دارد و نوزدهم فروردین جشنی برگزار می‌شد، به نام «فروردینگان» که به آن «فرودگ» نیز می‌گویند. فروردین به معنای فروهرها و ماه فروردین ماه فروهرها و این جشن در بزرگداشت فروهرهاست.

در روز نوزدهم فروردین، روز جشن فروردینگان مراسم خاصی در بزرگداشت این موجودات مینوی و در بعدی گسترده‌تر، در بزرگداشت روان درگذشتگان برگزار می‌شد که هنوز در میان هموطنان زردشتی، بخصوص در یزد، با تشریفات خاصی برگزار می‌شود. در این جشن که امروزه بیشتر به جشن فرودگ (احتمالاً از فروردگ، «فرورد» صورت فارسی فروشی) معروف است، زردشتیان سر مزار درگذشتگان خود (در تهران به قصر فیروزه، گورستان زردشتیان) می‌روند و برای خشنودی روان‌ها عود و کندر آتش می‌زنند و گل و گیاه و میوه و شمع و لرک بر سر مزار می‌گذارند. لرک مخلوطی است از هفت میوه خشک خام از قبیل پسته خام، بادام خام، فندق خام، برگه، انجیر خشک، خرما، توت. ترکیبات لرک به مناسبت‌های مختلف تغییر می‌کند. لرک مراسم درگذشته با لرک مراسم عروسی و سدره‌پوشی متفاوت است. در لرک شادی، پسته و بادام و فندق بو داده‌است، انجیر و خرما و توت ندارد و نقل هم حتماً به آن اضافه می‌شود. معمولاً برای مراسم عقد (گواگ گیران)، لرک را داخل تور بسته‌بندی و بعد از مراسم بین نزدیکان توزیع می‌کنند.

در جشن فرودگ، هفت موبد وارد می‌شوند و می‌نشینند. لرک‌ها را در چادرشب‌هایی می‌ریزند و جلو موبدان می‌گذارند. چند «موبدیار» هم حضور دارند. موبدان شروع به اوستاخوانی می‌کنند، بیشتر هم سرودهایی از فروردین یشت می‌خوانند و به این ترتیب، لرک را تبرک می‌کنند. سپس، موبدیاران چادرشب‌ها را به کمر می‌بندند و لرک را بین مردم تقسیم می‌کنند. اگر کسی هم نذری دارد، در این روز نذرش را میان مردم پخش می‌کند. این مراسم در واقع گونه‌ای دعا یا در اصطلاح مسلمانان، فاتحه دسته جمعی برای شادی ارواح درگذشتگان است. در یزد، این مراسم از ساعت چهار بعدازظهر نوزدهم فروردین به‌طور مفصل برگزار می‌شود


شهریورگان

شهریورگان یا آذر جشن از جملهٔ جشن‌های دوازدگانهٔ سال ایران باستان بوده‌است و از شمار جشن‌های آتش بوده‌است. روز چهارم از هر ماه به نام شهریور می‌باشد و چهارم ماه شهریور جشن شهریورگان می‌باشد. امروزه زرتشتیان این جشن را به عنوان روز پدر در نظر می‌گیرند.[۱]

به موجب یزدان‌شناسی اوستایی شهریور میان امشاسپندان یا ملائک و ایزدان شش‌گانه از لحاظ مرتبت و مقام دومین است. نخست بهمن و دوم شهریور. این نام در اوستا خشتر وئیریه آمده که جزء اول به معنی کشور و پادشاهی و جزء دوم به معنی آرزو شده می‌باشد؛ پس روی هم رفته به معنی پادشاهی یا کشور آرزو شده و مجازاً به مفهوم عام از آن بهشت نیز اراده شده‌ است.

چنان‌که همهٔ امشاسپندان دارای دو وجه مینوی و زمینی هستند این امشاسپند در جهان مینوی، نماینده‌ی قدرت و شهریاری مطلقه‌ی اهورامزدا و در زمین، نگاهبان و سرپرست فلزات و جنگ افزارها است. ما نمی‌دانیم چرا شهریورگان از شمار جشن‌های آتش به شمار می‌رفته است.

این جشن آتش‌های خانگی محسوب می‌شد. مردم در خانه‌ها آتش می‌افروختند و ستایش خداوند و شکر نعمت‌های او می‌گزاردند. در خانه‌ها اغلب مهمانی برپا کرده و خوراک‌های گوناگون و ویژه تدارک می‌بینند و به مناسبت تغییر هوا، شب هنگام در بام‌ها نیز آتش می‌افروزند. اما بقایای این جشن نیز میان زرتشتیان فراموش شده و تنها شماری از خانواده‌های قدیم در کرمان به گونه‌ی محدودی این جشن را برگزار می‌نمایند.[۲] در دوران اخیر زرتشتیان جشن شهریورگان را به عنوان روز پدر انتخاب کرده‌اند، چرا که شهریور از امشاسپندان مردگونه؛ و به معنای شهریاری بر اراده و نفس است

گاهنبار

گاهنبار یا گاهبار یا گَهَنبار (به پارسی میانهگاسانبار) در باورهای مزدیسنی شش «گاه» است، که اهوره‌مزدا جهان را در آن‌ها آفرید.[۱] نخستِ هر گاهی نامی دارد و در یکمٍ هر گاهی جشنی سازند. بدین ترتیب نام شش جشن در شش گاه از سال نیز است، که از با شکوه‌ترین جشن‌های مردمی زرتشتیان اند. این شش گاه در فروردین‌یشت، بند ۸۶، به ترتیب چنین است: گاه آفرینش آسمان، گاه آفرینش آب، گاه آفرینش زمین، گاه آفرینش گیاهان، گاه آفرینش جانوران و گاه آفرینش مردم.

زرتشتیان در این جشن‌ها به ستایش اهورامزدا و سپاسگزاری از او برای داده‌ها و آفریده‌های نیک اش می‌پردازند. موبد آفرینگان گاهنبار می‌خواند و بر توانگر و ناتوان، دارا و ندار بایسته‌است که در این آیین شرکت کنند. هدف این، بار دادن یعنی بخشش و دهش و ایجاد همبستگی و همازوری و باخبر شدن زرتشتیان از حال یکدیگر در جامعه است. خویشکاری هر زرتشتی این است، که بخشی از درآمد ش را به داد و دهش و یاری به بینوایان کند. بنا بر این باور بسیاری از نیکوکاران زرتشتی پیش از درگذشت همه یا بخشی از دارایی شان را مانند زمین و باغ و آب و خانه و … وقف مراسم گاهنبار و دهش و یاری به دیگران می‌کنند. شش چهره گاهنبار، گاه دادودهش است.

هریک از جشن‌های شش‌گانهٔ گاهنبارها پنج روز می‌دیرد و بازپسین روز هر گاهنبار مهم‌ترین روز جشن است.[۲] این آیین با رای شورای عالی سیاست‌گذاری ثبت میراث معنوی در سیاههٔ آیین‌های ملی ایران ثبت شده‌است

/گلفشانی/ با همی شور گلفشانی گفتی چه عالی تو