✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

آیاتی از کتاب مقدس

 و الآن سرم بر دشمنانم گرداگردم برافراشته خواهد شد. قربانی‌های شادکامی را در خیمهٔٔ او خواهم گذرانید و برای خداوند سرود و تسبیح خواهم خواند.

 ای دروازه‌ها، سرهای خود را برافرازید! ای درهای ابدی برافرازید تا پادشاه جلال داخل شود!

6  پس زیرِ دست زورآورِ خدا فروتنی نمایید تا شما را در وقت معیّن سرافراز نماید.

10  زیرا هرکه می‌خواهد حیات را دوست دارد و ایّام نیکو بیند، زبان خود را از بدی و لبهای خود را از فریب‌گفتن باز بدارد؛

20  که پیش از بنیاد عالم معیّن شد، لکن در زمان آخر برای شما ظاهر گردید،

34  و بدیشان گفت، نَفْس من از حزن، مشرف بر موت شد. اینجا بمانید و بیدار باشید.

48  عیسی روی بدیشان کرده، گفت، گویا بر دزد با شمشیرها و چوبها بجهت گرفتن من بیرون آمدید!

18  و دعا کنید که فرار شما در زمستان نشود،

6   خوشحال و مقدّس است کسی که از قیامت اوّل قسمتی دارد. بر اینها موت ثانی تسلّط ندارد بلکه کاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند کرد.

12  و مردگان را خُرد و بزرگ دیدم که پیش تخت ایستاده بودند؛ و دفترها را گشودند. پس دفتری دیگر گشوده شد که دفتر حیات است و بر مردگان داوری شد، بحسب اعمال ایشان از آنچه در دفترها مکتوب است.

14  و آسمان چون طوماری پیچیده شده، از جا برده شد و هر کوه و جزیره از مکان خود منتقل گشت.

آیاتی از کتاب مقدس

17  نام او تا ابدالآباد باقی خواهد ماند. اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد. آدمیان در او برای یکدیگر برکت خواهند خواست و جمیع امّت‌های زمین او را خوشحال خواهند خواند.

 چشمان ایشان از فربهی بدر آمده است و از خیالات دل خود تجاوز می‌کنند.

18  هر آینه ایشان را در جایهای لغزنده گذارده‌ای. ایشان را به خرابیها خواهی انداخت.

 خدا بی‌کسان را ساکن خانه می‌گرداند و اسیران را به رستگاری بیرون می‌آورد، لیکن فتنهانگیزان در زمینِ تفتیده ساکن خواهند شد.

17  ارابه‌های خدا کرورها و هزارهاست. خداوند در میان آنهاست و سینا در قدس است.

25  در پیش رو، مغنیان می‌خرامند و در عقب، سازندگان و در وسط دوشیزگان دفّ زن.

 از زمین تفقد نموده، آن را سیراب می‌کنی و آن را بسیار توانگر می‌گردانی. نهر خدا از آب پر است. غلهٔ ایشان را آماده می‌کنی زیرا که بدین طور تهیه کرده‌ای.

 تمامیِ زمین تو را پرستش خواهند کرد و تو را خواهند سرایید و به نام تو ترنم خواهند نمود. سِلاه.

 البته بنی‌آدم بطالتاند و بنیبشر دروغ. در ترازو بالا می‌روند زیرا جمیعاً از بطالت سبکترند.

 که زبان خود را مثل شمشیرتیز کرده‌اند و تیرهای خود، یعنی سخنان تلخ را بر زه آراسته‌اند.

14  و شامگاهان برگردیده، مثل سگ بانگ زنند و در شهر گردش کنند.

 به حضور خدا خواهد نشست تا ابدالآباد. رحمت و راستی را مهیا کن تا او را محافظت کنند.

 نزد خدای تعالی آواز خواهم داد، نزد خدایی که همه‌چیز را برایم تمام می‌کند.

 قبل از آنکه دیگهای شما آتشِ خارها را احساس کند، آنها را چه تر و چه خشک خواهد رُفت.

 تا زنده بماند تا ابدالآباد و فساد را نبیند.

18  و او بدن یعنی کلیسا را سر است، زیرا که او ابتدا است و نخست‌زاده از مردگان تا در همه‌چیز او مقدّم شود.

29  و برای این نیز محنت می‌کشم و مجاهده می‌نمایم بحسب عمل او که در من به قوّت عمل می‌کند.

12  که او را نزد تو پس می‌فرستم. پس تو او را بپذیر، که جان من است.
 لکن زبان را کسی از مردمان نمی‌تواند رام کند؛ شرارتی سرکش و پر از زهر قاتل است!
 ای زانیات، آیا نمی‌دانید که دوستیِ دنیا، دشمنی خداست؟ پس هرکه می‌خواهد دوست دنیا باشد، دشمن خدا گردد.
16  امّا الحال به عُجب خود فخر می‌کنید و هر چنین فخر بد است.
 زیرا برای همین مسیح مرد و زنده گشت تا بر زندگان و مردگان سلطنت کند.
25  زیرا ای برادران نمی‌خواهم شما از این سرّ بی‌خبر باشید که مبادا خود را دانا انگارید که مادامی که پری امّت‌ها درنیاید، سخت‌دلی بر بعضی از اسرائیل طاری گشته است.

آیاتی از کتاب مکاشفه یوحنا

23   و شهر احتیاج ندارد که آفتاب یا ماه آن را روشنایی دهد زیرا که جلال خدا آن را منوّر می‌سازد و چراغش برّه است.

5   و سایر مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسید. این است قیامت اوّل.

12  و مردگان را خُرد و بزرگ دیدم که پیش تخت ایستاده بودند؛ و دفترها را گشودند. پس دفتری دیگر گشوده شد که دفتر حیات است و بر مردگان داوری شد، بحسب اعمال ایشان از آنچه در دفترها مکتوب است.

  و آن بیست و چهار پیر و چهار حیوان به روی درافتاده، خدایی را که بر تخت نشسته است سجده نمودند و گفتند، آمین، هَلِّلویاه!

11  و دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبی سفید که سوارش امین و حقّ نام دارد و به عدل داوری و جنگ می‌نماید،

17  و دیدم فرشته‌ای را در آفتاب ایستاده که به آواز بلند تمامی مرغانی را که در آسمان پرواز می‌کنند، ندا کرده، می‌گوید، بیایید و بجهت ضیافتِ عظیمِ خدا فراهم شوید.

  بدو ردّ کنید آنچه را که او داده است و بحسب کارهایش دو چندان بدو جزا دهید و در پیالهای که او آمیخته است، او را دو چندان بیامیزید.

20  پس ای آسمان و مقدّسان و رسولان و انبیا شادی کنید زیرا خدا انتقام شما را از او کشیده است.

6   و آن زن را دیدم، مست از خون مقدّسین و از خون شهدای عیسی و از دیدن او بی‌نهایت تعجّب نمودم.

14  ایشان با برّه جنگ خواهند نمود و برّه بر ایشان غالب خواهد آمد، زیرا که او ربّالارباب و پادشاه پادشاهان است و آنانی نیزکه با وی هستند که خوانده‌شده و برگزیده و امینند.

9   و مردم به حرارت شدید سوخته شدند و به اسم آن خدا که بر این بلایا قدرت دارد، کفر گفتند و توبه نکردند تا او را تمجید نمایند.

17  و هفتمین، پیالهٔ خود را بر هوا ریخت و آوازی بلند از میان قدسِ آسمان از تخت بدر آمده، گفت که، تمام شد!

4   کیست که از تو نترسد، خداوندا و کیست که نام تو را تمجید ننماید؟ زیرا که تو تنها قدّوس هستی و جمیع امّت‌ها آمده، در حضور تو پرستش خواهند کرد، زیرا که احکام تو ظاهر گردیده است!

  و به آواز بلند می‌گوید، از خدا بترسید و او را تمجید نمایید، زیرا که زمان داوریِ او رسیده است. پس او را که آسمان و زمین و دریا و چشمه‌های آب را آفرید، پرستش کنید.

15  و فرشته‌ای دیگر از قدس بیرون آمده، به آواز بلند آن ابرنشین را ندا می‌کند که داس خود را پیش بیاور و درو کن، زیرا هنگام حصاد رسیده و حاصل زمین خشک شده است.

6   پس دهان خود را به کفرهای بر خدا گشود تا بر اسم او و خیمهٔ او و سکنه آسمان کفر گوید.

12  و با تمام قدرتِ وحشِ نخست، در حضور وی عمل می‌کند و زمین و سکنه آن را بر این وا می‌دارد که وحش نخست را که از زخم مهلک شفا یافت، بپرستند.

  ولی غلبه نیافتند بلکه جای ایشان دیگر در آسمان یافت نشد.

15  و مار از دهان خود در عقب زن، آبی چون رودی ریخت تا سیل او را فرو گیرد.

5   و اگر کسیبخواهد بدیشان اذیّت رساند، آتشی از دهانشان بدر شده، دشمنان ایشان را فرو می‌گیرد؛ و هر که قصد اذیّت ایشان دارد، بدینگونه باید کشته شود.

15  و فرشته‌ای بنواخت که ناگاه صداهای بلند در آسمان واقع شد که می‌گفتند، سلطنت جهان از آنِ خداوند ما و مسیح او شد و تا ابدالآباد حکمرانی خواهد کرد.

2   و در دست خود کتابچهای گشوده دارد و پای راست خود را بر دریا و پای چپ خود را بر زمین نهاد؛

6   و در آن ایام، مردم طلبِ موتخواهند کرد و آن را نخواهند یافت و تمنّای موت خواهند داشت، امّا موت از ایشان خواهد گریخت.

7   و چون اوّلی بنواخت تگرگ و آتش با خون آمیخته شده، واقع گردید و به سوی زمین ریخته شد و ثلث درختان سوخته و هر گیاهِ سبز سوخته شد.

3   می‌گوید، هیچ ضرری به زمین و دریا و درختان مرسانید تا بندگان خدای خود را بر پیشانیِ ایشان مُهر زنیم.

16  و به کوه‌ها و صخره‌ها می‌گویند که بر ما بیفتید و ما را مخفی سازید از روی آن تختنشین و از غضب برّه؛

آیاتی از کتاب انجیل

44  بلکه چون گمان می‌بردند که او در قافله است، سفر یکروزه کردند و او را در میان خویشان و آشنایان خود می‌جستند.

3  و با یکدیگر می‌گفتند، کیست که سنگ را برای ما از سر قبر بغلطاند؟

11  و ایشان چون شنیدند که زنده گشته و بدو ظاهر شده بود، باور نکردند.

6  و در هر عید یک زندانی، هر که را می‌خواستند، بجهت ایشان آزاد می‌کرد.

13  ایشان بار دیگر فریاد کردند که او را مصلوب کن!

30  از صلیب به زیر آمده، خود را برهان!

39  و چون یوزباشی که مقابل وی ایستاده بود، دید که بدینطور صدا زده، روح را سپرد، گفت، فی‌الواقع این مرد، پسر خدا بود.

7  زیرا که فقرا را همیشه با خود دارید و هرگاه بخواهید می‌توانید با ایشان احسان کنید، لیکن مرا با خود دائماً ندارید.

17  شامگاهان با آن دوازده آمد.

27  عیسی ایشان را گفت، همانا همهٔٔ شما امشب در من لغزش خورید، زیرا مکتوب است شبان را می‌زنم و گوسفندان پراکنده خواهند شد.

11  و چون شما را گرفته، تسلیم کنند، میندیشید که چه بگویید و متفکّر مباشید بلکه آنچه در آن ساعت به شما عطا شود، آن را گویید زیرا گوینده شما نیستید بلکهروح‌القدس است.

20  و اگر خداوند آن روزها را کوتاه نکردی، هیچ بشری نجات نیافتی. لیکن بجهت برگزیدگانی که انتخاب نموده است، آن ایّام را کوتاه ساخت.

33  و مردم ایشان را روانه دیده، بسیاری او را شناختند و از جمیع شهرها بر خشکی بدان سو شتافتند و از ایشان سبقت جسته، نزد وی جمع شدند.

39  پس داخل شده، بدیشان گفت، چرا غوغا و گریه می‌کنید؟ دختر نمرده بلکه در خواب است.

10  و چون به خلوت شد، رفقای او با آن دوازده شرح این مَثَل را از او پرسیدند.

17  و لکن ریشه‌ای در خود ندارند، بلکه فانی می‌باشند؛ و چون صدمه‌ای یا زحمتی به‌سبب کلام روی دهد در ساعت لغزش می‌خورند.

32  لیکن چونکاشته شد، می‌روید و بزرگتر از جمیع بُقول می‌گردد و شاخه‌های بزرگ می‌آورد، چنانکه مرغان هوا زیر سایهاش می‌توانند آشیانه گیرند.

6  در ساعت فریسیان بیرون رفته، با هیرودیان دربارهٔ او شورا نمودند که چطور او را هلاک کنند.

23  پس ایشان را پیش طلبیده، مَثَلها زده، بدیشان گفت، چطور می‌تواند شیطان، شیطان را بیرون کند؟

35  زیرا هر که ارادهٔ خدا را بجا آرد همان برادر و خواهر و مادر من باشد.

 در ساعت عیسی در روح خود ادراک نموده که با خود چنین فکر می‌کنند، بدیشان گفت، از بهر چه این خیالات را به‌خاطر خود راه می‌دهید؟
26  چگونه در ایّام اَبیاتار رئیس کهنه به خانهٔ خدا درآمده، نان تَقْدِمِه را خورد که خوردن آن جز به کاهنان روا نیست و به رفقای خود نیز داد؟
15  می‌گفت، وقت تمام شد و ملکوت خدا نزدیک است. پس توبه کنید و به انجیل ایمان بیاورید.
27  و همه متعجّب شدند، به‌حدّی که از همدیگر سؤال کرده، گفتند، این چیست و این چه تعلیم تازه است که ارواح پلید را نیز با قدرت امر می‌کند و اطاعتش می‌نمایند؟

آیاتی از کتاب انجیل

 بلکه به شما نشان می‌دهم که از کِه باید ترسید، از او بترسید که بعد از کشتن، قدرت دارد که به جهنّم بیفکند. بلی به شما می‌گویم از او بترسید.

11  و چون شما را در کنایس و به نزد حکّام و دیوانیان برند، اندیشه مکنید که چگونه و به چه نوع حجّت آورید یا چه بگویید.

24  کلاغان را ملاحظه کنید که نه زراعت می‌کنند و نه حصاد و نه گنجی و نه انباری دارند و خدا آنها را می‌پروراند. آیا شما به چند مرتبه از مرغان بهتر نیستید؟

36  و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هروقت آید و در را بکوبد، بی‌درنگ برای او بازکنند.

46  هرآینه مولای آن غلام آید، در روزی که منتظر او نباشد و در ساعتی که او نداند و او را دو پاره کرده، نصیبش را با خیانتکاران قرار دهد.

58  و هنگامی که با مدّعی خود نزد حاکم می‌روی، در راه سعی کن که از او برهی، مبادا تو را نزد قاضی بکشد و قاضی تو را به سرهنگ سپارد و سرهنگ تو را به زندان افکند.

 و بدیشان گفت، کیست از شما که دوستی داشته باشد و نصف شب نزد وی آمده، بگوید، ای دوست سه قُرص نان به من قَرْض ده،

19  پس اگر من دیوها را به وساطت بعلزبول بیرون می‌کنم، پسران شما به وساطت کِه آنها را بیرون می‌کنند؟ از اینجهت ایشان داوران بر شما خواهند بود.

37  و هنگامی که سخن می‌گفت، یکی از فریسیان از او وعده خواست که در خانهٔ او چاشت بخورد. پس داخل شده بنشست.

49  از این رو حکمت خدا نیز فرموده است که به سوی ایشان انبیا و رسولان می‌فرستم و بعضی از ایشان را خواهند کشت و بر بعضی جفا خواهند کرد،

 و در آن خانه توقّف نمایید و از آنچه دارند بخورید و بیاشامید، زیرا که مزدور مستحّق اجرت خود است و از خانه به خانه نقل مکنید.

21  در همان ساعت، عیسی در روح وجد نموده گفت، ای پدر مالک آسمان و زمین، تو را سپاس می‌کنم که این امور را از دانایان و خردمندان مخفی داشتی و بر کودکان مکشوف ساختی. بلی ای پدر، چونکه همچنین منظور نظر تو افتاد.

39  و او را خواهری مریم نام بود که نزد پایهای عیسی نشسته، کلام او را می‌شنید.

11  امّا گروهی بسیار اطّلاع یافته، در عقب وی شتافتند. پس ایشان را پذیرفته، ایشان را از ملکوت خدا اعلام می‌نمود و هر که احتیاج به معالجه می‌داشت، صحّت می‌بخشید.

26  زیرا هر که از من و کلام من عار دارد، پسر انسان نیز وقتی که در جلال خود و جلال پدر و ملائکه مقدّسه آید، از او عار خواهد داشت.

41  عیسی در جواب گفت، ای فرقه بی‌ایمانِ کج رَوِش، تا کی با شما باشم و متحمّل شما گردم؟ پسر خود را اینجا بیاور!

56  زیرا که پسر انسان نیامده است تا جان مردم را هلاک سازد بلکه تا نجات دهد. پس به قریهای دیگر رفتند.

62  عیسی وی را گفت، کسی که دست را به شخم زدن دراز کرده، از پشت سر نظر کند، شایستهٔ ملکوت خدا نمی‌باشد.

13  و آنانی که بر سنگلاخ هستند، کسانی می‌باشند که چون کلام را می‌شنوند، آن را به شادی می‌پذیرند و اینها ریشه ندارند؛ پس تا مدّتی ایمان می‌دارند و در وقتِ آزمایش، مرتّد می‌شوند.
11  امّا ایشان از حماقت پر گشته به یکدیگر می‌گفتند که با عیسی چه کنیم؟
19  و تمام آن گروه می‌خواستند او را لمس کنند زیرا قوّتی از ویصادر شده، همه را صحّت می‌بخشید.
26  و حیرت همه را فرو گرفت و خدا را تمجید می‌نمودند و خوف بر ایشان مستولی شده، گفتند، امروز چیزهای عجیب دیدیم.
28  پس تمام اهل کنیسه چون این سخنان را شنیدند، پُر از خشم گشتند
37  و شهرت او در هر موضعی از آن حوالی پهن شد.
 آنگاه به آن جماعتی که برای تعمید وی بیرون می‌آمدند، گفت، ای افعی‌زادگان، که شما را نشان داد که از غضب آینده بگریزید؟
 ناگاه فرشته خداوند بر ایشان ظاهر شد و کبریایی خداوند بر گرد ایشان تابید و بغایت ترسان گشتند.