الحرص و الکبر و الحسد دواع الی التقحم فی الذنوب.
حرص و کبر و حسد، سبب های فرورفتن در گناهان است. ( حکمت 371)
الثناء باکثر من الاستحقاق ملق، و التقصیر عن الاستحقاق عی او حسد.
ستایش، بیش از استحقاق تملق است و کم تر از آن درماندگی یا حسادت است. ( حکمت 347)
العجب لغفله الحساد عن سلامه الاجساد!
شگفتا از حسودان، که از سلامتی جسمشان غافل اند! ( حکمت 225)
حسد الصدیق من سقم الموده.
حسد بردن بر دوست، از بیماری (و نادرستی) در مهر و دوستی است. ( حکمت 218)
(پس از بیعت مردم مدینه با امام علیه السّلام این اوّلین سخنرانى آن حضرت در سال 35هجرى است)
1.اعلام سیاست هاى حکومتى
آن چه مى گویم به عهده مى گیرم، و خود به آن پاى بندم کسى که عبرت ها براى او آشکار شود، و از عذاب آن پند گیرد، تقوا و خویشتن دارى او را از سقوط در شبهات نگه مى دارد. آگاه باشید، تیره روزى ها و آزمایش ها، همانند زمان بعثت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) بار دیگر به شما روى آورد. سوگند به خدایى که پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) را به حق مبعوث کرد، سخت آزمایش مى شوید، چون دانه اى که در غربال ریزند، یا غذایى که در دیگ گذارند به هم خواهید ریخت، زیر و رو خواهید شد، تا آن که پایین به بالا، و بالا به پایین رود، آنان که سابقه اى در اسلام داشتند، و تاکنون منزوى بودند، بر سر کار مى آیند، و آنها که به ناحق، پیشى گرفتند، عقب زده خواهند شد.
2.فضائل اخلاقى امام علیه السّلام
به خدا سوگند، کلمه اى از حق را نپوشاندم، هیچ گاه دروغى نگفته ام، از روز نخست، به این مقام خلافت و چنین روزى خبر داده شدم. آگاه باشید همانا گناهان چون مرکب هاى بد رفتارند که سواران خود (گناهکاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ مى اندازند. اما تقوا، چونان مرکب هاى فرمانبردارى هستند که سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاویدان مى کنند. حقّ و باطل همیشه در پیکارند، و براى هر کدام طرفدارانى است، اگر باطل پیروز شود، جاى شگفتى نیست، از دیر باز چنین بوده، و اگر طرفداران حق اندکند، چه بسا روزى فراوان گردند و پیروز شوند، امّا کمتر اتّفاق مى افتد که چیز رفته باز گردد.
مى گویم: «کلمات امام علیه السّلام پیرامون حق و باطل، از سخنان نیکویى است که کلام کسى از سخن سرایان به آن نخواهد رسید، و بیش از آن چه که ما در شگفت شویم، شگفتى، برابر آن فرو مانده است، در این کلمات امام علیه السّلام ریزه کاریهایى از فصاحت است که نه زبان قدرت شرح آن را دارد، و نه انسانى مى تواند از درّه هاى عمیق آن بگذرد، این اعتراف مرا کسانى که در فصاحت پیشگامند و با سابقه، درک مى کنند.»
ص 61
3.سرگردانى مردم، و ضرورت تقوا
آن کس که بهشت و دوزخ را پیش روى خود دارد، در تلاش است. برخى از مردم به سرعت به سوى حق پیش مى روند، که اهل نجاتند، و بعضى به کندى مى روند و امیدوارند، و دیگرى کوتاهى مى کند و در آتش جهنّم گرفتار است. چپ و راست گمراهى، و راه میانه، جادّه مستقیم الهى است که قرآن و آثار نبوّت، آن را سفارش مى کند، و گذرگاه سنّت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) است و سرانجام، بازگشت همه بدان سو مى باشد .
ادّعا کننده باطل نابود شد، و دروغگو زیان کرد، هر کس با حق در افتاد هلاک گردید. نادانى انسان همین بس که قدر خویش نشناسد. آن چه بر أساس تقوا پایه گذارى شود، نابود نگردد. کشتزارى که با تقوا آبیارى شود، تشنگى ندارد. مردم به خانه هاى خود روى آورید، مسائل میان خود را اصلاح کنید، توبه و بازگشت پس از زشتى ها میسّر است. جز پروردگار خود، دیگرى را ستایش نکنید و جز خویشتن خویش دیگرى را سرزنش ننمایید.
امت ها و ملتهای دیگر شب را در شرایطی به صبح می رسانند که از ستم فرمانروایان خود ترس دارند.و من شب را در حالی به صبح می رسانم که از ستم رعیت خود و آنهایی که تحت فرمانم هستند ترس دارم.
نامه امام علی به یکی از فرماندارانش
تو از جمله کسانی هستی که پشتگرمی ام.برای برپایی دین-به انهاست.از انها که به یاریشان جنایتکاران متکبر را قلع و قمع می کنم //در هم می شکنم//و رخنه گاه مرز پر مخافت را در برابر دشمن سد می نمایم.
2
پس در انچه بنظرت بسیار مهم و سنگین می اید از خدا یاری طلب.
و سختگیری را با نرمی بیامیز.
و انجا که شایسته ی مدارااست.مهربانی و مدارا کن.
و انجا که جز با شدت عمل کار پیش نمی رود شدت عمل را در پیش گیر.
و در عین حال برای مردم خاکسارانه پر و بالت را بگستران.
و نسبت به انها گشاده رو باش و پناهشان ده.
و در نظر و التفات و اشاره و یا رویاروی و نیز.در.درود گفتن به انها-مساوات را رعایت و اجرا کن تا توانمندی به بی عدالتی تو طمع نبندند و مستضعفین از عدالتت نا امید نشوند.
و السلام
حج را برای مردمان بر پادار..روزهای خدا//فراز های تاریخ//را بیادشان آر.
و صبح و شام //همیشه//بخاطر آنها ..کنارشان بنشین.
و داد هر داد خواهی را بده.و داوری کن.
نادانان را آگاهی بخش.
و با آگاهان همصحبت شو!
در ارتباط با مردم.
جز گفتگوی مستقیمت با آنها-سفیری. و جز دیدار حضوری و بلاواسطه ات-دربانی.در کار نباشد.
مباد!که از نیازداران درخواست کننده.روی پنهان سازی.
که اگر آنان را در اولین باری که.نزدت .راه جسته اند.برانی.
بعد از آنکه کارها بگذرد.ستوده و مورد قبول نخواهی بود.
2
در آنچه از مال الله که در دست تو در جمع می شود-دقت کن.
تا آنرا به خانواده های محتاج گرسنه و نیازمند که دچار فقر شدید و نیاز فوری هستند و در قلمروی تو اند-تقسیم کنی.
و اگر چیزی باقی ماند-بسوی من فرست.تا-آنرا به کسانی که نزد ما هستند تقسیم کنیم.
مردم مکه را فرمان ده-که از ساکنین (زائرین)کرایه نگیرند!
چرا که خدای پاک می گوید-عاکف و بادی در مکه مساویند.
عاکف به مقیم در مکه می گویند.
و بادی همان حج گذار رهگذر غیر بومی است.
خدا بانجام آنچه دوست می دارد-موفقمان دارد.
و السلام