✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

فانوس-60

در آن هست که هر خشت  مکان عبادتگاه خداوند به درستی ایمان قوی اتحاد بنا میشود.کسی معطل آجر نمیشود زیرا آنی که آجر میدهد آنی که آهن میدهدو آنی که میسازد در اتحاد هم هست. و آنی که میسازد در آنان اتحاد میسازد . کسی معطل من ساختم من برترم نمیشود بلکه آنچه ساخته شده از آن عبادت خداست.کسی نمیگوید من اندیشه من درست هست بلکه رفتار اوست و جامعه رفتاری اوست که نشان ریشه قوی آن دارد.مرحم جای زخم میشود. کسی بر هم زخم نمیزند بلکه آنی که درستی را تجویز میکند در اتحاد هست نه در منیت.من تصمیم گیرنده به مای تصمیم گیرنده رجوع میکند و در تفکر همه در رضایت خدا جمعی میشود که اتحاد قلبی آنها به درستی رهنمود میکند.انسان جایز الخطا با کاری بیرون رانده نمیشود زیرا آنقدر از هم خبر هست که در هم مرحم شوند. و در این اتحاد قوی بدی خشکانده میشود و منافع مادی جایش را به منافع جمعی میدهد.انسان خطاکار بهبود میابد و انسان درستکار میشود انسان در تاریکی ورودش را به جامعه ایمانی میابد که در آن همه عبادت خالصانه خدا میکنند خداوند هم در این درستی هست که آن بهشت حقیقی خود را چه در اعمال و چه در حیات بعد موت به همچنین انسانهایی عرضه میکند زیرا چه حیوانو چه گیاه و چه انسانها همه در اعمال خود نیکی و محبت را به هم هدیه دادند و زخم بر هم نزدند و مرحم هم شدند.

فانوس-59

پس در همچین بستری هست که حیات بخشی خداوند به انسانها به هم  در زنجیره حفظ تعامل درستی در آن پیدا میشود. و در ان زنجیره تمام کائنات به انسان کمک میکند تا ریشه نوینی را درستی بدهد و آن زنجیره ایمانی درست هست که در آن حیات من حیات تو هست نه حیاط تو حیات من. بلکه تو را با همان که هستی دوست دارم برای ایمانت در راه خدا نه مالت نه دوست داشتن های مادی بلکه معنوی. من به تو بی اهمیت نیستم زیرا نفر قبل به من بی تفاوت نبود و حال نفر کنار دست من به من بی تفاوت نیست و چه احوال جویایی زیبایی.نه  من ده روز بمیرم و نه کسی داند بلکه کناری من مثال برادر من خواهر من و مادر من پدر من و خانواده من هستند.این خانواده ایمانی یعنی من خانواده ای دارم به وسعت  مهربانی. بی تفاوتی  غریبه بودن هم در حالی که فقط به اعمال خوانیم و کی چه کسی نه فقط اعمال بلکه کردار رفتارو درستی ما برای هم هست که کلبه ایمانی در هر قلب با ایمانی را شکوفا میکند.من برتر جو به  ما برای رضایت خدا تبدیل میشود و دشمنی جایش را به دوستی میدهد زیرا من تو را بر نمیدارم تا به پستی رسم بلکه در این کلبه ایمانی آنکه موعظه خوانش درستی میکند و آنی که خوانش میکند با هر کیفتی همه خوانش میکنند زیرا همه به هم میدان ایمانی میدهند و هر کسی پادشاه قلب دیگریست زیرا از اینکه در هم اتحاد هست هیچ دشمنی بدخواهی رخنه  اگر کند یا خود تغییر میکند یا زنجیره اتحاد ایمانی به او اجازه ضربه نمیدهد زیرا ایمان ریشه ای درست و ریشه ای مهربانی هست آن موقع کسی به کسی ابلیس نمی گوید زیرا تاریکی در روشنایی یا نور میشود یا دور میشود زیرا خود نخواسته روشن شود.