سوره انفال
همانا کافران اموال خود را صرف میکنند تا مردم را از راه خدا باز دارند و باز هم برای حذف اسلام خرج خواهند کرد و عاقبت حسرتی برای آنان خواهد گشت و سرانجام مغلوب میشوند و کسانی که کافر شدند به سوی جهنم گردآوری خواهند شد.
سوره توبه
با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز واپسین ایمان نمی آورند و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده حرمت نمی دارند و به دین حق نمی گرایند کارزار کنید تا زمانی که به دست خود خاکسارانه جزیه دهند.
سوره آل عمران
این بهره ناچیزی است و سپس جایگاهشان جهنم است که بد جایگاهی است.
سوره یونس
و خدا با کلمات خویش حق را تثبیت میکند هر چند مجرمان خوش نداشته باشند.
به دلیل کارهای نادرست طالوت توسط یک روح شیطانی مورد آزار قرار میگیرد و مشاوران او به او پیشنهاد میکنند که داوود را به نزد خود بیاورد که او جنگجوی شجاع و نوازندهای چیرهدست است. داوود به نزد طالوت میرود و شروع به نواختن ساز خود میکند و روح شیطانی از نزد طالوت دور میشود.
داوود، ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم بحق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند (۲۶) (سوره ص)
حضرت داود (ع) بسیار خوش صوت بود، به طوری که وقتی صدایش به مناجات بلند میشد، پرندگان به سوی او میآمدند و حیوانات وحشی گردن میکشیدند تا صدای دلنشین او را بشنوند
کتاب «زبور» مشتمل بر نصایح و مناجات و امور اخلاقی است و «مزامیر» یا «زبور» در کتاب عهد عتیق، مشتمل بر 150 فصل، که هر کدام به نام «مزمور» نامیده شده و سراسر آن به شکل اندرز، دعا و مناجات است.
زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت : اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟
داوود (ع) فرمود : خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند سپس فرمود : مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟
زن گفت : من بیوه زن هستم و سه دختر دارم ، با دستم ریسندگى مى کنم ، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم
و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم
ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم .
هنوز سخن زن تمام نشده بود که … در خانه داوود (ع) را زدند ، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد
ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند : این پولها را به مستحقش بدهید.
حضرت داوود (ع) از آن ها پرسید : علت این که شما دسته جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟
عرض کردند : ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم
ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم
و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار بپردازیم
و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى.
حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟
سپس هزار دینار را به آن زن داد و فرمود : این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از دیگران است.
روزی خداوند به حضرت داوود (ع) وحی کرد: «نزد خُلاده دختر اُوس برو و او را به بهشت مژده بده و به او بگو همنشین تو در بهشت خواهد بود.»
حضرت داوود (ع) به این دستور عمل کرد و به در خانه خُلاده رفت و دَر را کوبید. و خُلاده پشت در آمد. همین که در را باز کرد چشمش به حضرت داوود نبی (ع) افتاد عرض کرد: «آیا از سوی خدا درباره من نازل شده است که برای ابلاغ خبر آن به این جا آمدهای؟»
حضرت داوود (ع): آری خدا به من وحی کرد و فرمود: تو در بهشت همنشین من هستی.
خُلاده: گویا من را اشتباه گرفتهای او من نیستم، شاید همنام من است.
حضرت داوود (ع): خیر او قطعا تو هستی.
خُلاده: ای پیامبر خدا به تو دروغ نمیگویم، سوگند به خدا که چنین لیاقتی یافته باشم و همنشین تو در بهشت قرار بگیرم.
حضرت داوود (ع): از امور باطنی خود اندکی با من صحبت کن تا بدانم چگونه است.
خلاده: من یک حالتی دارم که دردی بر من وارد شود و هر زیان و گرسنگی بر من برسد بر آن صبر میکنم و از خدا رفع آن را نمیخواهم تا خودش برطرف سازد و جای آن دردها و زیانها عوضی از خدا نمیخواهم بلکه شکر و سپاس آن را به جا میآورم.
حضرت داوود (ع) راز مطلب را دریافت و به او فرمود: «فَبهذا بلغت ما بلغت» تو به خاطر همین خصلتها به آن مقام رسیدهای
خصال دهگانه ارجمند داوود(ع) عبارتند از:
* صبر و مقاومت.
* مقام عبودیّت و بندگی.
* قوّت و قدرت معنوی و جسمی.
* بازگشت و رجوع مداوم به خدا، و رابطه تنگاتنگ با خدا.
* کوهها در تسخیر او بودند و با او صبح و شام تسبیح خدا میگفتند.
* پرندگان در تسبیح خدا با او هم آواز میشدند.
* آنها نه تنها در آغاز کار بلکه در همه احوال، با تسبیح او هماهنگ میشدند.
* داشتن حکومت استوار و مقتدرانه.
* علم و دانش سرشار که مایه برکات است.
* منطقی گویا، و بیانی لطیف و شیوا