امام رضا(ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « قیامت قیام نکند تا آنکه قائم از ما بحق قیام کند و این هنگامی باشد، حقتعالی او را اذن دهد. هر کس او را متابعت کند نجات یابد و هر کس از او تخلف کند خدا او را هلاک کند. ای بندگان خدا بروید نزد او گر چه از روی برف باشد زیرا که اوست خلیفه خدا و جانشین من.» ( ابن بابویه، 1378ه.ق.، جلد 2، ص297و296)
وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً لَیغِیبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَیهِ مِنِّی حَتَّی یقُولَ أَکثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ فِی آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ یشُک آخَرُونَ فِی وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَک زَمَانَهُ فَلْیتَمَسَّک بِدِینِهِ وَ لَا یجْعَلْ لِلشَّیطَانِ إِلَیهِ سَبِیلًا بِشَکهِ فَیزِیلَهُ عَنْ مِلَّتِی وَ یخْرِجَهُ مِنْ دِینِی فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَیکمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یؤْمِنُون.
سوگند بـه آنکـه مرا به حق به عنوان بشارت دهنده برگزید، امام قـائم (ع) از فرزندان من براسـاس پیمـانـی کـه از جـانب من بر عـهده اوست، از دیده هـا پنـهـان مـی شود تـا آنجـا کــه بیشتر مردم مــی گویند: خدا نیــازی بــه خاندان محمد ندارد و گروهی دیگر در ولادت او شک می کنند. (ابن بابویه،1395ه.ق.، ج 1، ص: 51).
مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکمْ رَقِیبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ فَعَلَیکمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا یجِی ءُ الْفَرَجُ عَلَی الْیأْسِ فَقَدْ کانَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکمْ أَصْبَرَ مِنْکم»«و چه نیکوست صبر و انتظار فرج، مگر نشنیده اید گفتار خدا را که فرموده است:{منتظر باشید که من نیز همراه شما از منتظرانم} پس صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید که فرج بعد از یاس و نومیدی خواهد آمد. اقوامی که پیش از شما بودند از شما شکیباتر بودند.»(ابن بابویه،1395ه.ق.، ج 2، ص: 645؛ مجلسی،01403ه.ق.ج52، ص129؛صافی گلپایگانی،1388، ص496)
بله، به نکتۀ مهمی اشاره کردید. بیتردید حرکت امام رضا (ع) از مدینه به سوی خراسان ـ سرزمینی که در مقاطع آینده نقش ویژهای در پیشبرد جبهۀ حق دارد ـ در راستای مهدویت بوده است. وقتی گزارشات روایی را بررسی میکنیم، میبینیم که از لشگر خراسانی صحبت شده است. حرکت لشگر خراسانی در آینده در دفاع از ولیّ زمانه یعنی امام عصر (عج) در حقیقت به یُمن وجود مبارک امام رضا (ع) در خراسان است. پیامبر اکرم (ص) در فضیلت لشگر خراسانی میفرماید: «إِذَا رَأَیْتُمْ الرَّایَاتِ السُّودَ قَدْ أَقْبَلَتْ مِنْ خُرَاسَانَ فَأْتُوهَا وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَ فِیهَا خَلِیفَةَ اللَّهِ الْمَهْدِیَّ؛ هنگامی که ببینید پرچمهای سیاه از طرف خراسان به حرکت درآمده، به سویش بشتابید ولو با سینهخیز رفتن از روی برفها باشد، چراکه خلیفه خدا حضرت مهدی (ع) در میان آنهاست». (کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج2، ص472). همچنین امام باقر (ع) در این باره میفرماید: «تَنْزِلُ الرَّایَاتُ السُّودُ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْکُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ ع بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَةِ. پرچمهای سیاهی که از خراسان آمده و در کوفه فرود میآیند. هنگامی که مهدی (ع) ظهور کند، این پرچمها برای بیعت به حضور آن حضرت گسیل میشوند». (کتاب الغیبة للحجة، ص452)
حضرت فرمودند: «مهدی از فرزندان من است، اسمش، اسم من است و کنیه اش کنیه من، شبیه ترین مردم به من است خَلقا و خُلقا، برای او غیبتی است و یک حیرتی که مردم امت من به گمراهی می افتند، سپس مانند خورشید فروزان می آید، و زمین را پر از عدل و داد می کند، همچنانکه از ظلم و جور پر شده بود».(4)
و امّا غیبت عیسی (ع)، یهود و نصاری اتّفاق کردند که او کشته شده است، امّا خدای تعالی با این قول خود آنان را تکذیب فرمود: وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ.(۱) و غیبت قائم نیز چنین است، زیرا این امّت به واسطه طول مدّتش آن را انکار میکند، پس گویندهای به هذیان گوید او متولّد نشده است، و گویندهای دیگر گوید: او مرده است، و گویندهای دیگر این کلام کفرآمیز را گوید که یازدهمین ما ائمّه عقیم بوده است، و گویندهای دیگر با این کلام از دین خارج شود که تعداد ائمّه به سیزده و یا بیشتر رسیده است، و گویندهای دیگر به نافرمانی خدای تعالی پرداخته و گوید روح قائم در جسد دیگری سخن میگوید.
در روایتی که شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امام رضا(ع) نقل می کند آن حضرت در پاسخ این پرسش که چرا امام مهدی (عج) از دیده های شیعیان پنهان می شود می فرماید:لِئَلا یَکُونَ لِاحَدٍ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ اِذا قامَ بِالسّیفِ.برای اینکه در هنگام ظهور و قیام به شمشیر، بیعت و عهد و پیمان کسی را بر گردن خویش نداشته باشد (ابن بابویه، 1378ه.ق، ج 1، ص: 273).
البته امام (عج) در پاسخ به سؤالی در مورد غیبت فرموده اند:« علت وقوع غیبت را نمی توانید درک کنید، زیرا خداوند فرموده: لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکمْ تَسُؤْکمْ پدران من تحت بیعت خلفای جور زمان خود بودند، و لیکن من هرگاه خروج کنم بیعت احدی بر من نخواهد بود.»(طبرسی،1390، ص: 581)
« علامته ان یکون شیخ السن، شاب المنظر، حتی ان الناظر لیحسبه ابن اربعین سنه او دونها. و ان من علامته ان لا یهرم بمرور الایام و اللیالی علیه حتی یاتی اجله» « از نشانه های او سیمای جوانی او در سن کهولت است که هر کس او را ببیند او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. و از نشانه های او اینست که گذشت زمان در او اثر نکند و تا فرا رسیدن اجلش آثار پیری در او ظاهر نشود.» (طبرسی، 1390ه.ق. ص: 465 و مجلسی،01403ه.ق. ج 52، ص: 285)
امام علی بن موسی الرضا(ع) در پاسخ به ریان بن صلت می فرماید: « ذاک الرابع من ولدی،.....ثم یظهره فیملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما» «او چهارمین از فرزندان من است،... سپس او را ظاهر کند و به واسطه او زمین را از عدل و داد آکنده سازد همچنان که پر از ظلم و ستم شده باشد.»(ابن بابویه،1386،ج2،باب35،ص69)
گسترش فقر، ظهور بیماریهای ناشناخته و مُهلک، هلاکت نسل و حرث، هجوم موجودات عجیبالخلقه همچون یأجوج و مأجوج به دنیا، خروج لشکریان جنی و انسی به فرماندهی ابلیس و بسیاری از وقایع دیگر، عنصر مشترک آموزههای ادیان دربارۀ حوادث آخرالزمانی است؛ همچنان که در عهد جدید گاهی نیز از رجعت مسیح در آیندهای بسیار دور، پس از ظهور مسیحان دروغین و وقوع جنگها و قحطها و حوادث دیگر، سخن میرود، (عهد جدید، متی، 3:24ـ24) یا همچنان که نوشتهاند «قحطها و وباها و زلزلههای بزرگ و جنگها و بلاهای سخت روی خواهد داد، آفتاب و ماه تاریک میشوند و ستارگان فرومیریزند، اساس افلاک متزلزل میشود، برادر برادر را و فرزند پدر را به هلاکت میسپارد و پدر فرزند را به قتل میرساند، «اما همه اینها آغاز دردهای زه است» (عهد جدید، مرقس، 13: 4ـ27) یا همچون تلمود یهودیان که معتقد است «.. دورانی که زمان دنیا را از زمان عالم آخرت جدا میکند «ایام مسیحا» ست، و مدت آن گاهی 40 سال، گاهی 70 سال، گاهی 365 (به تعداد روزهای سال)، گاهی 400 و گاهی 1000 سال حساب میشود.در این دوران است که آشفتگیهای بزرگ در اوضاع طبیعی، حوادث خونبار و فتنههای صعب، ظهور جانوران دهشتناک و جنگهای سخت با یأجوج و مأجوج و سایر قدرتهای شیطانی روی خواهد داد و سرانجام خداوند جهان را از این بلاها پاک و هستی را نو خواهد کرد
روایتی از امام باقر علیهالسلام را میخوانیم. حضرت فرمود:
لَا یَقُومُ الْقَائِمُ إِلَّا عَلَى خَوْفٍ شَدِیدٍ وَ زَلَازِلَ وَ فِتْنَةٍ وَ بَلَاءٍ یُصِیبُ النَّاسَ وَ طَاعُونٍ قَبْلَ ذَلِکَ وَ سَیْفٍ قَاطِعٍ بَیْنَ الْعَرَبِ وَ اخْتِلَافٍ شَدِیدٍ بَیْنَ النَّاسِ وَ تَشَتُّتٍ فِی دِینِهِمْ وَ تَغَیُّرٍ مِنْ حَالِهِمْ حَتَّى یَتَمَنَّى الْمُتَمَنِّی الْمَوْتَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً مِنْ عِظَمِ مَا یَرَى مِنْ کَلَبِ النَّاس وَ أَکْلِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً وَ خُرُوجُهُ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْإِیَاسِ وَ الْقُنُوط
قائم قیام نمىکند مگر در دوره ترس و وحشت، و زمینلرزهها و گرفتارى و بلائى که گریبانگیر مردم مىشود و پیش از این وقایع، طاعون شیوع مییابد و دورهاى که در میان عرب شمشیرى برّان و بین مردم اختلافى سخت و پراکندگى و چنددستگى در دینشان پدیده آمده باشد و در حالشان دگرگونى پیدا شده تا جایى که آرزومند از شدّت آنچه که از هارى مردم و خوردن (درندگى) بعضى پاره دیگر را که مشاهده مىکند، شبانهروز آرزوى مرگ مىکند و هنگامى که خروج مىکند، خروجش در هنگام یأس و ناامیدى (مردم) است.
روزی از محضر امام حسین (ع) پرسیدند: آیا حضرت مهدی متولد شده است؟فرمود: « لا، ولو ادرکته لخدمته ایام حیاتی؛ نه هنوز متولد نشده است، من زمانی که او رادرک کنم، همه عمر به خدمت او کمر میبندم».
در کمال الدین از امام حسین (ع) روایت شده: «ما دوازده امام داریم، اول آنها امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (ع) و آخرین آنها نهمین فرزند من است، او امامی است که بهحق قیام مینماید و خداوند زمین را پس از آن که با « کفر و بی دینی اهلش» مرده باشد،به وسیله او زنده میکند و هم با وی دین حق اسلام را بر همه ادیان غالب میگرداند، هرچند مشرکان نخواهند. او غیبتی دارد که در آن مردم بسیاری از دین بر میگردند و گروهیدیگر، بر دینِ حقِ اسلام ثابت میمانند؛ برخی از « روی سرزنش» به آنها میگویند: اگرراست میگویید موقعِ ظهور امام زمان شما چه وقت است؟!
خداوند میفرماید: (و من قتل مظلوما جعلنا لولیه سلطانا)؛ کسی که مظلومکشته شد و به دست ستمگران و مردم جفا پیشه از پای درآمد، برای ولّیِ او سلطنت وقدرت قرار دادیم
لذا ولیّ دمِ امام حسین (ع) حضرت مهدی است و امر انتقام و خون خواهی بهدست آن حضرت میباشد.
ریان بن صلت گوید: به امام رضا (ع) گفتم آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود:« أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَکنِّی لَسْتُ بِالَّذِی أَمْلَؤُهَا عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ کیفَ أَکونُ ذَلِک عَلَی مَا تَرَی مِنْ ضَعْفِ بَدَنِی وَ إِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِی إِذَا خَرَجَ کانَ فِی سِنِّ الشُّیوخِ وَ مَنْظَرِ الشُّبَّانِ قَوِیاً فِی بَدَنِهِ حَتَّی لَوْ مَدَّ یدَهُ إِلَی أَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ لَقَلَعَهَا وَ لَوْ صَاحَ بَینَ الْجِبَالِ لَتَدَکدَکتْ صُخُورُهَا» «من صاحب الامر هستم اما آن کسی که زمین را از عدل آکنده سازد همچنان که پر از جور شده باشد نیستم و چگونه او باشم در حالی که ضعف بدن مرا می بینی، و قائم کسی است که در سن شیوخ و منظر جوانان قیام کند و نیرومند باشد به غایتی که اگر دستش را به بزرگترین درخت روی زمین دراز کند آن را از جای برکند و اگر بین کوهها فریاد برآورد صخره های آن فرو پاشد.» (ابن بابویه،1395ه.ق.، ج 2، ص: 376؛ طبرسی، 1390ه.ق.، ص: 434؛ مجلسی،01403ه.ق.، ج 52، ص: 322؛ اربلی، 1381ه.ق.، ج 2، ص: 524)