✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

✼  ҉ حسام الـבین شـ؋ـیعیان ҉  ✼

✐✎✐ وبلاگ رسمے و شخصے حسام الـבین شـ؋ـیعیان ✐✎✐

فانوس-40

چرایی تاریخی آنهایی که برای نجات بشریت آمدند و بعد آن امورات بر آنها واقع شد و دشمن نجات دهندگان شدند و کام مرگ را خواستند لجبازی و حسد و غرور و تکبر ابزار شیطان هست. غرور از خود برتر بینی در برابر خواست خدا. و تکبر بر امیال قدرت مادی و زمینی.حسد از چه از نجات خود.آنهم برای افرادی که نه سود مادی میبردند بلکه جانشان را برای انسانها دادند تا نجات یابند و درد کشیدند زجر و مصائب را تحمل کردند برای نجات و اراده جلال خدا و مخلوقات سرافراز در پیشگاه ملکوت الهی باشند.و چرا دوستداران خود را دشمن پنداشتند و بعد آن بر  حقیقت دیر دست یافتند یا اگرم در آن زمان دست یافتند شک و تردید و همرنگ شدنو استقلال فکری را از دست دادند شجاعت را.همه اینها از ابلیس سرچشمه میخورد و بعد تقصیر خدا انداختند . چون تقصیر خود درون انسان از آن نفس های سراب انگیز را دریافتند.و بد فهمیدند بد برداشت کردند و شک کردند.و مثال ها و امثال ها و کتب را بخوبی درک نکردند زیرا سنگینی آن زمانبندی داشت.پس  آنی در این راه به هدایت و منزلگاه ابدی ملکوت الهی میرسد که  در برابر خواست خدا سر تعظیم  بر آسمان گذارد و زمین را تعظیم نکنند زیرا تعظیم بر زمین تعظیم بر شیطان و تعظیم بر آسمان تعظیم بر مشیت اوست.آمین

حسام الدین شفیعیان

فانوس-39

مثالی که در کتب هست مردم آن زمانه ها مخالفین همیشه سعی بر ظهور زود از لجبازی در قیامت و آمدن زمان آن بودند. یعنی آمدن قیامت.چرایی آن عجله در محاکمه خود در اعمال تاریک خود داشتند نوعی جهل و نوعی مرگ برای همه بدون توبه زیرا همه را میخواستند به کام مرگ فرستند.برخاستن انکار آن انکار قیامت هم هست کوشش مخالفان  که خدا را قبول ندارند  بر آنست که هم داوری هم قیامت هم برخاستن از مردگان انکار شود.اما آنها هم شاخه فرقه ای هستند از فرقه های حکومت شیطان بر جهان زیرا  تک چشم اصلی که خود شیطان و پیروان آنست که همانا حکومت جهانی سرمایه داری مطلق صرف و انسان از معنویت دور شدن ساختار معنویت را خراب کردن و چرخه پر قدرت زمینی از مال و امکانات بد و نادرست همه دست در دست هم داده تا  اول ریشه همه چیز را بزنند و در راستای آن خدا  را رد کنند.سودش کجاست؟کار بی سود که بدون معنویت باشد مشکل و اساسی دارد که به کجا وصل میشوند.چون در امور صرف مطلق هرم مادی گرایی هست. پس هرم قدرت نیرو دارد مخصوصان در اوضاع بد اقتصادی جهان. حرف ناغلط و هجوم بر حق را بر تخریب استقلال فکری رشد میدهند و حقیقت را قصد خاموشی زیرا این نبرد خیر و شر و تاریکی و روشنایی قدمت تاریخی دارد.پس کنیسه های نوین کنیسه هایی هستند که در ان امور دلخوشی زمینی رشد و در پس آن سقوط از ملکوت الهی نمودار اول میشود هر چند  آنکه جوشش و کوشش معنوی دارد هر چند هر میزان آن از سقوط جلوگیری و بر صعود یعنی زمان سر بلندی افراد در ملکوت خواهند کوشید.آمین

حسام الدین شفیعیان

فانوس-38

پس علامات دستانشان در دست دادنو نحوه نشان دادن دست هایشان فرق دارد .دستی که بالا رود انها فرق دارد نوعش  و نشانه های دستهای آنها در نوع دست دادنو و نشان دادن پیروزی بر هم. و دستان دیگر.اما  زمان زمان انتقام خدایی هست. مثال زمان نوح.که در خواب و خوراکو گوش به فرمان ساحل نشینان شدنو.تعالیمات دیکته ای و  حقیقت را نطلبیدنو کور ماندنو بینایی را کور کنند. اما هر چه ره افسانه زدنو  معاملات پنهانیو کثیف از رذالتشان.از ید رد انکار تا نبوده و افسانه بوده و همه قطعات پازل را ببرند و تنها آموزگاری معلمی بوده تعالیم میداده کم کم همان تعالیمم غلط بوده و ما راست میگیم. و  حالا اگرم افزانی یابند بر آنچه به نفع ماست چه اشکال مهم  آنچه ما پیشبرد کنیم و حفظ ما مهم هست. و کم کم دیپورتو فلانو اخراجو اینها که میدانند و خوبم میدانند که مگر اعتقادشان بنیاد ی نیست و هزار مسئله دیگر.زنجیره مزمور نویس پادشاهان بر ضد او بر میخیزند و مسائل را میدانند کتمان میکنند و میدانند آنها که  در این امر جوشش و به هم دغدغه ندارند پس  مشکلی در کار هست.و حالا اهداف سیاسی. هرم. و امورات مذهبی و غیره که میشود پیش رود.از همان پتانسیل ها.و فقط  یک نفر باشد و کسی دیگر خبری نیاورد .جلوی هر چیزی را که بر مبنی باشد میگیریم.نقاب ها کم کم.و همان پیش بینی که خود بسازند فقط تعلیمات خود را و کذبه و غیره. باز از طرفی کسی زیاد دورش نباشد تا جوشش دور جمع شود در بینو آن شخصو مثالو حالا تا ما سرافراز شویم و برنده در کذبه سازی که خود تحریف از همان کتب میبرند میبافند. حال که جلال اصلی و آنچه خدا بخواهد اصلست و الا با قدرت زمین که کسی سرافراز نمیشود مگر در اصل هدف آسمانی و ملکوت الهی و درستی و آنچه خواست آسمانی هست نه زمینی.

دسته‌بندی حسام الدین شفیعیان-عکاسی - حسام الدین شفیعیان

فانوس-37

پس دو وجه انتظار را داشتند که حتی هیرود گفت آیا او همان یحیی که سرش را بریدم نیست پس اعتقاد در آمدن دوباره داشتن اما انکار داشتند. و چقدر زود میخواسته بیاید و نافهمی که چگونه یحیی سر بریده شده و یدفه مسیح که بود باشد اینجا دو گانگی فکری و توهماتی داشتند هر چند برای مسیح اینکار هم میشده در خواست پدر آسمانی در تن واحد.اما لزومی نبوده.ولی باز مسئله دیگر آن که چرا بالای تپه گلگتا بردند و از مسیر رد کردند و شکنجه کردند زیرا ترور شخصیتی کرده بودند و از حملات هجوم مردم دیگر ترس نداشتند زیرا در بین مسیر هم که آن زن آمد و دستمال خون پاک کردن که بعد حالا در تاریخ آن را به پادشاهی فروخت اینها در  اذهان و حالا آن شخص کمک کننده حمل صلیب. اینها به حداقل موجود رساندند. زیرا روم و یهود در پاس کاری زرنگی رذالت بودند. هر چند در محاکمه که گفتند عیسی را مصلوب کنید و باراباس آزاد استقلال فکریشان هم گرفته شده بود و تحت ریش سفیدان باطل که در فهم  ریش سفید نبودند  بلکه در منافع ریش سفید کرده بودند. در کنیسه های پنهان دور همی نقشه های شوم میکشیدند.مثال زمان سلیمان نبی و حال وجه اصلی انکار مسیح بود که بعد در تاریخ با همان تریبون های قویشان افسانه کنندو بعد همان زمان گفتند که پرت کردند و انکار کنند زیرا دین یهودیت آن زمان بر مطامع آن بود و مسیحیت بنیاد آن یعنی ریش سفیدان بالا  کنیسه ها نبودند بلکه آدمهای بر حق در موعظه میبودند.پس تخریب و اصل آن را بنیاد نهادند که بتوانند در تمامی تاریخ تخریب را سرلوحه قرار دهند و  مسیحایی بسازند که نبوده و نخواهد بود. مگر در کم کم تاریخ در دومین آمدن آنقدر بشود که بی ایمانی رخ دهد و حال اگرم شد همان بشود مثل اول آن به مثال که ماشیح بشود درست بودن کتب آنها از همان ماشیح تولد در اورشلیمو فلان جا و نوزاد فلانو و نمیدونم تو فلان نقطه جهانو آرم یک چشم رو معبد خانه و صندلی و تعظیم زن بر صندلی یک چشم و...یعنی تعظیم بر همان شیطانی که بودند در هرم خودشان که میسازند هرمشان را بر  بذر کم کم تاریکی هایشان.

عکاس-حسام الدین شفیعیان

فانوس-36

پس آیت آسمانی را مهم میدانستند.ولی با همان آیت  انکار را سرلوحه داشتند.و سه روز ماندن پسر انسان را آن زمان درک نکردن و بعد حواریون معنی را فهمیدند که او از مردگان برخاست.و آن سه روز و بعد چهل روز و آن سه روز مثال دل نهنگ.و چهل روز زمین را.پس با میلیون معجزه آسمانی آیت آسمانی هم ایمان نمی آوردند زیرا مسیح را خودشان میخاستند بسازند که خودشان خواهان او بودند.هر چند که حتی برگی را تکان ندهد که در آن زمان بعد آن آمدند و تعالیم غلط آوردند.پس اول استهزای آنها چرا  در زمین یافتند و اگر الیاسی که گفتند به آسمان رفته همان یحیی باشد که در کارها را روبراه کند هم زندان سر بریدن میشود.پس گفتند الیاس به آسمان رفت آنهم در شرایط آنچه بر او گذشت و گفتند الیاس در تعالیم بشناساند یحیی مسیح را شناخت.و گفت اینست.و روح القدس را هم دید که بر او قرار گرفت.پس چه شد انکار کردند شیطان ساختندو هزار تهمت بد زدندو برای تاریخ. و از  بالا پرت کردندو انکار خواستند.زیرا تریبون قوی داشتند.یوق بندگی قوم آن زمان را داشتند.در هرم آموزگاران غلط را جا دادندو بالا آوردند.و زمانه را که از روی تعالیم غلط فهمیدند مبارزه پرداختند.پس هر آیتی معجزه ای میدیدند انکار بود و همان فرش قرمز یکشنبه نخل را فرش قرمز مسیر تا جلجتا خون کردند.

عکاس-حسام الدین شفیعیان - حسام الدین شفیعیان